فضای ادبیات داستانی ایران در دو دهه اخیر، به شدت از جریانات و مکاتب ادبی جهان، از جمله پسا مدرنیسم تاثیر پذیرفته است. «شب ممکن» دومین رمان محمدحسن شهسواری است که می توان مولفه های پسامدرنیسم را در آن یافت. از ویژگی های این اثر، نقض بسیاری از رویدادها و حوادث فصول پیشین، با تغییر راوی است. در این مقاله نویسندگان به شیوه توصیفی- تحلیلی، تلاش می کنند تا پسا مدرن بودن رمان را اثباث کنند. بنابراین وجود مولفه هایی چون «فراداستان»، «عدم قطعیت»، «فرجام های چندگانه»، «اتصال کوتاه»، «چندصدایی» و «بینامتنیت» در رمان بحث می شود. از جمله روابط بینامتنی می توان به ابیاتی از حافظ، سعدی، فردوسی اشاره کرد. اما مهم ترین رابطه بینامتنی در اثر، اشاره به بخش هایی از داستان بازی اتواستاپ برگرفته از رمان «عشق های خنده دار» میلان کوندرا است که شهسواری در بخش های مختلفی از «شب ممکن» عامدانه از آن بهره گرفته است.