«مشروعیت سیاسی» یکی از مفاهیم بنیادین در علوم اجتماعی و سیاسی است و به مثابه مهم ترین ضرورت و الزام سیاسی برای استمرار و تثبیت حکومت ها تلقی می شود؛ این مفهوم با سه شاخص مهم یعنی خاستگاه حقانی و قانونی حکومت و حکمرانان، رضایت عمومی نسبت به حکومت و کارآمدی شناخته می شود. در نهج البلاغه، جامعه و حکومت نه از منظر سکولار یا تقابل جامعه مدرن در مقابل جامعه سنتی بلکه در چارچوب اصول و آموزه های اسلامی– قرآنی و سنت پیامبر اکرم (ص) نگریسته می شود. شاخص های مشروعیت و دموکراسی در نهج البلاغه تنها در چارچوب دینی- اسلامی بیان شده اند و برخی از ساز و کارهای دموکراسی نیز بیان شده اند. در نهج البلاغه، بین مشروعیت سنتی- دینی و مشروعیت مردمی و قانونی حکومت رابطه ای طولی هست، به این معنی که مشروعیت سنتی و دینی، جوهره و مبنای اصلی شکل گیری یا برای ثبوت حکومت اسلامی است و مشروعیت مردمی- قانونی در ذیل مشروعیت دینی و تنها برای عینیت یافتن یا تحقق حکومت است. این در حالی است که در دموکراسی های سکولار، تنها مبنای مشروعیت برای حکومت، از نوع عقلایی- قانونی یا مردمی است نه مشروعیت الهی.