علم آموزی و مراجعه به اهل علم دو مفهوم نهاده در سرشت انسانی است که در قالب آموزۀ «اجتهاد و تقلید» از زمان ائمه علیهم السلام در بین مردم وجود داشته است. این مهم مستند به آیات قرآن، روایات، سیرۀ متشرعه و عقلاست و مقدمه ای لازم جهت شناخت معارف دین است. این آموزه در گذر زمان مورد هجمۀ جریان های انحرافی قرار گرفته است. آنان با برداشت اشتباه از معنای «اجتهاد»، دیدگاه غلط از اعتبارسنجی متون کهن مانند الکافی، عدم درک صحیح از قواعد اصولی، گمان به بطلان این آموزه دارند. نگارندگان تلاش دارند تا با روش توصیفی-تحلیلی، بازخوانی ادعای جریان های معاصر در این مسئله را بیان کرده و در ادامه به نقد پردازند. نتیجه آن است که منظور از «اجتهاد مذموم» قیاس و استحسان موجود در فقه اهل سنت است و با توجه به سبک نوشتاری و سیرۀ مجتهدان دوران غیبت صغری، بهره گیری از قواعد اصولی کاری لازم و مطابق با دستور اهل بیت علیهم السلام برای شناخت صحیح دین بوده و لزوم بررسی روایات موجود در کتب کهن، اصولیون را به اجتهاد مصطلح رسانده است.