هر گونه تغییر در زبان به عنوان یکی از کانون های معناساز در متن، منجر به خلق سبک و معنایی جدید خواهد شد. یکی از شگردهای فُرمی و معنایی زبان، کارکرد فرازبانی آن است. در فرازبان، توجه متن به خود زبان معطوف، و در نتیجه، بر عینیت و مادیت زبان تأکید می شود و در ساحت معنایی متن نیز تغییراتی رخ می دهد. فرازبان در متون تعلیمی که قصد القای معنی خاصی را دارند، از اهمیتی مضاعف برخوردار است. بر اساس این تمهید زبانی، در این پژوهش تلاش شده تا با روشی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر رویکرد فرمالیستی، ظرفیت ها، مصداق ها و کارکردهای فرمی و معنایی فرازبان در گلستان سعدی بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که جانشین سازهای هم معنای واژگانی و جمله ای، ترکیب نظم و نثر، گفتگو و تمثیل و. . . از مهم ترین مصداق های فرازبانی در گلستان، و کارکردهای زیباشناختی، بینامتنیتی، اقتدار و تک صدایی، انسجام و تحکیم معنی، از مهم ترین برآیندهای این شگرد است.