جهان اسلام در دو قرن اخیر همنشین «آشوب» بوده است. ناامنی، بی نظمی و بحران مداوم اصلی ترین نشانگان آشوب در جهان اسلام است. تمرکز پژوهش حاضر بر مقوله نظم در جهان اسلام است (مسئله). پژوهش حاضر به این پرسش می پردازد که اگر نظم در گستره یک منطقه جغرافیایی مشخصی-نظیر غرب آسیا و یا یک گستره وسیع تر نظیر جهان اسلام-را با استفاده از سطح تحلیل تمدن مورد ارزیابی قرار دهیم، چه صورت بندی از مقوله «نظم» ارائه می دهد؟ (سؤال) به نظر می رسد سطح تحلیل تمدنی در سیاست بین الملل در تقسیم مناطق جهان، طرح جدیدی ارائه می دهد و آن را از دوگانه سطح تحلیل جهانی و سطح تحلیل منطقه ای عبور می دهد (فرضیه). از این رو پویش های درون نظام بین الملل را بر اساس ارائه صورت بندی جدیدی از نظم، قواعد شکل گیری آن و منابع مؤثر در تشکیل آن تبیین می کند. در این پژوهش بر اساس روش تحقیق بنیادی و سطح تحلیل تمدنی (روش)، نظم در جهان اسلام را با توجه به ظهور اشکال مختلف تمدن های اسلامی (و یا جریان های تمدنی) در درون جهان اسلام تحلیل کرده و پویش های رفتاری (همگرا/ واگرا) را بر اساس تقسیم بندی هایراراشیک تمدنی در جهان اسلام تبیین می کند (یافته ها).