تاریخ نیم قرن اخیر تونس شاهد تجربه ای ویژه در جهان عرب، در زمینه حضور مسئله جنسیت در مناسبات و روندهای سیاسی، بوده است. از زمان استقلال این کشور در سال 1956، سیاست برابری جنسیتی یکی از پایه های مشروعیت نظام جدید را شکل داد و طی سال های بعد به تدریج به نماد تقابل دولت شبه سکولار و اپوزیسیون اسلام گرا تبدیل شد. از درون تحولات مزبور، جنبش فمنیستی تونس پدید آمد و در قامت یکی از جریانات مهم عرصه سیاسی تونس ظاهر گردید. این جنبش علاوه بر نقش آفرینی سیاسی در دوران دیکتاتوری، از زمان انقلاب 2011 نیز در تحولات ناشی از رقابت سکولارها و اسلام گرایان برای پی ریزی نظام جدید، حضوری فعال داشته و الگویی از مشارکت جنبش زنان در روند گذار سیاسی را به نمایش گذاشته است؛ الگویی که می تواند تاثیرات ویژه ای در جهان عرب، با توجه به مختصات فرهنگ مردسالار آن، بر جای گذارد. تقویت فرهنگ دمکراتیک و تسهیل روند گذار به دمکراسی، از جمله مهمترین این تاثیرات است.