با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نابودی تام گرایی کمونیستی، زمینه برای تقویت دموکراسی در جمهوری های تازه استقلال یافته مهیا شد. تدوین قوانین اساسی مبتنی بر انتخابات آزاد، از اتمام دوران اقتدارگرایی در این جمهوری ها حکایت داشت اما در فاصله سال های 1991 تا 2000، الگویی جدید از اقتدارگرایی در منطقه تکوین یافت به طوری که در آغاز هزاره سوم، شکلی نوین از اقتدارگرایی در هر پنج جمهوری آسیای مرکزی، حاکم شده بود؛ اکنون با گذشت بیش از دو دهه از استقلال این کشورها، روند یادشده، همچنان تداوم دارد. این مقاله با بررسی الگویِ جدید اقتدار گرایی در آسیای مرکزی درپی پاسخ به این پرسش است که «ریشه های درونی نواقتدارگرایی در آسیای مرکزی چیست؟ »؛ «نواقتدارگرایی در آسیای مرکزی، پدیده ای چندوجهی است که پس زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد»؛ هریک از ابعاد یادشده، به چند زیرشاخه تقسیم بندی و با استفاده از نظریه نئوپاتریمونیالیسم بررسی شده است. با توجه به اینکه ازبکستان و ترکمنستان، وخیم ترین وضعیت اقتدارگرایانه را در آسیای مرکزی دارند، در مقاله پیش رو بر این دو کشور، بیشتر تمرکزشده است. روش این پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده، با استفاده از منابع کتابخانه ای و فضای مجازی تدوین شده است.