گفتمان مادرانگی رویکردی است نظری که برداشت متعارف از زنانگی را در راستای حمایت و تقویت مشارکت زنان در فعالیت های اجتماعی، به کار می گیرد. مادرانگی نه تنها مسئله ی زنان بلکه مسئله ی جوامعی است که زنان بخشی از آن را تشکیل می دهند؛ بنابراین بقای جوامع انسانی در گرو دریافت درکی عمیق و سالم از مادرانگی است. دهه ی هشتاد در غرب دورانی است پرچالش برای مطالعات ادبی زنان. بسیاری از باورها در تقابل با ایده های پیشین و شعارهای ضد سنت و خانواده قرار گرفت و در پی آن تفسیری کهن از نقش زن به عنوان محور خانواده احیا شد که به شدت انسانی و بر اساس فطرت زن بود. در این میان، در مطالعات زنان مفهوم «مادرهراسی» مطرح گردید. «مادرهراسی» نه ترس از مادر و مادرانگی، بلکه واهمه ی دختر از تبدیل شدن به مادرِ خویش است. این واهمه پیامدهای عمیقاً رنج آور و محدودکننده ای در پی دارد و منجر به گسست دختران از مادران و در نهایت شکاف بین نسل های زنان می شود. در مقاله ی پیش رو نمایشنامه ی زن محور «سرگذشت هایدی»، اثر «وندی واسراشتاین»، نمایشنامه نویس سال های دهه ی هشتاد آمریکا، با هدف درک مادرانگی و چیستی مادرهراسی در گفتمان مادرانگی با بهره گیری از چارچوب نقد فمینیستی نقد و بررسی خواهد شد.