جایز نبودن طلاق در مسیحیت و احکام مترتب بر آن همواره برای مسیحیان، به ویژه کاتولیک ها، مشکلات فراوانی به دنبال داشته است. در دوره معاصر مسائلی چون ازدواج های مدنی بدون رعایت قوانین کلیسایی و زندگی های مشترک بدون ازدواج رسمی و شرعی کلیسا را با مشکل مواجه کرد و نگرانی در خصوص فاصله گرفتن بیشتر مومنان از ایمان و سنت مسیحی، کلیسا را به چاره اندیشی، بازنگری و اصلاح قوانین کلیسایی واداشت. این مقاله دیدگاه برخی الاهی دانان همچون هانس کونگ و کاسپر را در این زمینه می کاود و به تغییرات و تصمیمات کلیسا در این موضوع اشاره می کند. مطالبات عمومی و اندیشه های نوعالمان مسیحی، کلیسا را بر آن داشت تا با تشکیل شورای اسقفی ویژه ای در این باره تصمیم گیری کند. این شورا در قوانین کتاب مقدسی مربوط به طلاق تغییری ایجاد نکرد، ولی در تبعات مترتب بر آن تا حدی انعطاف نشان داد و شرکت در آیین عشای ربانی را به حسب مورد و با تشخیص کلیسای محلی اجازه داد.