این پژوهش با توجه به مرزهای نامشخص میان اختلالات روانی، همبودی مرضی و نیز داعیه ی فرافرهنگی بودن میان آن ها، به بررسی این مطلب می پردازد که آیا اختلال افسردگی در ایران اختلالی واحد است یا دارای الگوهای مختلفی است که از همبودی مرضی با دیگر اختلالات شکل گرفته است. نشانه های پیش بینی اختلال افسردگی در جامعه ی دانشگاهی ایران کدام اند؟ آیا جنسیت می تواند به گونه های متعدد بر بیماری تأثیر بگذارد؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش تجربی، تابلوی بالینی افسردگی را در جمعیت دانشجویان ایرانی بررسی کرده است و به این مسئله نیز پرداخته شده است که الگوی جنسیتی در افسردگی تا چه اندازه با آمارهای جهانی همخوانی دارد جامعه ی تحقیق، دانشجویانِ مشغول به تحصیل و نمونه از جمعیت دانشجویان در دسترسِ دانشگاه های تهران به روش تصادفی انتخاب و به وسیله ی دو پرسشنامه ی SCL-90-R و MMPI-2 ارزیابی و با تحلیل رگرسیونِ چندگانه تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهند افسردگی در جمعیت دانشجویان ایرانی بر اساس پنج مؤلفه ی اساسی قابل تشخیص و ارزیابی است و عوامل SCL-90-R نقش پیش بینی کننده ی مناسبی در افسردگی دارند. سه نوع الگوی متفاوت افسردگی شناسایی شدند که نقش مسلطی در ترسیم افسردگی دارند. نرخ افسردگی در زنان دانشجو بیش از مردان و بیشتر متأثر از حساسیت به روابط بین فردی است. نمره ی زنان در شکایت های جسمانی، اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، ترس مرضی، حساسیت در روابط بین فردی و افکار متقابل بالاتر بود؛ در وسواس و روان پریشی تفاوتی دیده نشد. این یافته ها تأییدکننده ی این نتیجه گیری است که افسردگی اختلالی است که دارای همبودی مرضی با سایر اختلالات است. افزون بر این، تحقیق حاضر نشان می دهد میان متأهلان و مجردان به جزعامل اضطراب تفاوتی مشاهده نشد و از میان مؤلفه های مؤثر فرهنگ ایرانی بر اختلال افسردگی می توان از تفاوت های جنسی و جنسیتی، طبقه ی اجتماعی، و تأثیر تأهل بر نظام خانوادگی و اجتماعی نام برد.