اگر به تعبیر هراکلیتوس عالم را هماهنگی کشش ها بدانیم که در قسمت های مختلف هستی اعم از متون دیداری و نوشتاری تبلور یافته است، پس می توان برون داد این کشش ها را در برخی از شخصیت های نمادین ادبیات جهان مانند اورفه و مجنون؛ هم در متون نوشتاری و هم در متون دیداری مثل نگاره ها یافت. دراین نوشتار از منظر مکتب امپرسیونیسم و با نگاهی تطبیقی بر اساس مطابقت وجوه داستانیِ زندگی و مرگ این دو شخصیّت (مجنون و اورفه) در متون ادبی، به بررسی مطابقت شگفت انگیز تابلوهای تمثالی آنان مبادرت گردد و مشخص شود که تواترات شخصیّتی چگونه در متن ادبی و هنری با هم پیوند یافته اند. علاوه بر هم محوریِ مناسبی که در همان مرحله ی ابتدایی نمادین سازی از مجنون با اورفه دیده می شود، به ارتباط احتمالی دیگری میان این دو شخصیّت اشاره گردد که از پیش آگاهی آفرینندگان اثر در فضای داستانی روایت عربی مجنون و سپس تابلوهای نگاره ی مجنون در میان حیوانات در ادبیّات و نگارگری ایرانی با سرگذشت و نمونه ی نقّاشی های رسم شده از اورفه؛ و پیش زمینه ی آشنایی با اساطیر یونان و اشتراک نمادهای نجومی در هیئت بطلمیوسی خبر می دهد. خالقان گمنام این نگاره ها همانند هنرمند امپرسیونیست توانسته اند جهان را بیشتر از نظر عواطف و احساس خود بنگرند تا حقیقت واقع خارجی؛ به عبارت دیگر کوشش شان مصروف نمایش حقایقی شده که بر حسب احساسات و تأثّرات شخصی خود درک کرده اند.