مقالۀ حاضر به بررسی دیدگاه آیت الله سید محمدباقر صدر به تاریخ از دو حیث روشی و جوهری پرداخته است. شهید صدر در کتاب اقتصاد ما روش های آزمایشگاهی استقرا را آن گونه که دانشمندان علوم طبیعی از آن استفاده می کنند در پژوهش تاریخی، غیر قابل اعمال می داند؛ اما در کتاب مدرسۀ القرآنیه ضمن توجه به تفاوت تاریخ با سایر علوم، بر امکان انجام پژوهش علمی در حوزۀ تاریخ با استفاده از استقرای تاریخی تصریح می کند. این مقاله مدعی است که حلقۀ وصل دو دیدگاه را باید در کتاب مبانی منطقی استقرا جست وجو کرد. با این توضیح که نخست، علم از نظر شهید صدر، همان شناخت یقینی است و روش استقرا آن گونه که مکتب ذاتی شناخت آن را توضیح می دهد، در حوزه های پژوهشی گوناگون (از طبیعت تا تاریخ) می تواند تولید معرفت یقینی کند؛ دوم، استقرا همان استدلالی است که طی آن امر عام را می توان از امور خاص استخراج کرد و استخراج سنت ها یا قوانین تاریخی از رویدادهای تکینه نیز نوعی استخراج امر عام از امر خاص محسوب می شود؛ سوم، شهید صدر همۀ انحای مختلف استنتاج استقرایی را مستلزم امکان دخالت در پدیده ها نمی داند. در پژوهش تاریخی امکان استقرا بر مبنای مشاهدۀ درزمانی وجود دارد؛ بنابراین می توان ادعا کرد که از این سه جهت بوده است که شهید صدر روش استقرای تاریخی را برای فهم سنت ها و قوانین تاریخ قابل استفاده می داند. پس از این بحث روش شناسانه، به تشریح دیدگاه ایشان دربارۀ ویژگی ها، محدوده و صورت های سنن تاریخ و نیز به دلایل اهمیت آگاهی انسان به سنت های مقرر تاریخی و وابسته بودن اِعمال فاعلیت انسان در تاریخ باتکیه بر چنین معرفتی پرداخته شده است.