داستان های مصور کودکانه باید به گونه ای طراحی شود که به صورت توامان کودک را با دو رسانه زبانی و دیداری آشنا نموده و چرخش ناگهانی تمرکز وی از متن به تصویر و بالعکس، کودک را در درک اطلاعات داستان و تعامل اثربخش دچار نارسایی ننماید. پری نودلمن از نظریه پردازان این حوزه معتقد است که رسایی ارتباط تصویر و متن در صورتی است که هر دو، با شاخصه هایی خاص یا با یکدیگر همسو باشند و یا همدیگر را توسعه دهند؛ در غیر این صورت، ارتباط تصویر و متن، ارتباطی نارساست. وی در راستای فراهم آوردن بستری مناسب برای تعامل کودک با متن، شاخصه های معینی را در نقد رسایی و نارسایی تصویر و متن معرفی می کند. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی چند داستان کودکانه منتخب از محمد العبد بر اساس این شاخصه ها مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد در این داستان ها رسایی ارتباط تصویر و متن از بسامد بالایی (%94) برخوردار است. همچنین شاخصه توسعه گرایی تصویر و متن سهم بسزایی (%61) در رسایی این ارتباط دارد. بر این اساس داستان نویس و تصویرگر نسبت به دنیای کودک و علایق و خواسته های او آگاهی داشته و با ایجاد پیوندی ژرف میان تصویر و متن داستان ها و درک درست اطلاعات داستان توسط کودک، موجبات تعامل کودک با تصویر و متن را فراهم آوردند.