مقاله حاضر به نقد و بررسی کتاب قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام می پردازد. نقاط نقد، حول پنج محور اساسی سامان داده شده است:
رابطه حقیقت و روش در هرمنوتیک هستی شناسانه گادامر، ویژگیهای قدرت در تبارشناسی فوکو، عدم امکان پیوند هرمنوتیک گادامر و تبارشناسی فوکو، کاستیهای ارجاع روش شناسی کتاب به جاحظ و ابن خلدون و مهمتر از همه، عدم استفاده از این روش در خصوص چگونگی شکل گیری دانش سیاسی دوره میانه.