شاهنامه نگاری مکتب نگارگری شیراز، در قالب متنی برخوردار از زنجیره زبان تصویری، همواره ترکیبی است از روابط همنشینی و جانشینی نشانهها. روابط همنشینی، شیوههای متفاوتِ پیوند عناصر درون یک متن و روابط جانشینی نیز دالهایی که نشانگر محتوای متن میباشند را نمایش داده و به روابط درونمتنی و بینامتنی توجه دارند. تقابل حاصل، در نهایت به بافت ساختاری نگارهها شکل داده و نشانهها در آن معنا مییابند. این پژوهش با هدف تحلیل ساختارگرایانه انواع این روابط و دگرگونیهای وابسته، تلاش دارد بر تقویت جنبههای ادراک و یادآوریِ روایت نگارهها بیفزاید. رهیافت حاصل از روش توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای نشان میدهد که عناصر همنشینی، در نگارهها از بعد زمانی و مکانی برخوردارند؛ در حالی که، امکان قرارگیری همزمان عناصر جانشین در کنار یکدیگر فراهم نیست. همچنین دگرگونی روابط محورها، بر جنبههای جابهجایی و جایگزینیِ عناصر در محور جانشینی و کاهش و افزایش آنها در محور همنشینی استوار است.