ایالت سیستان از پس فتح اعراب عرصه آشوب درازدامنی شد که تا برآمدن حکومت صفاریان ادامه داشت. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، ریشه این آشفتگی و سبب ناکارآمدی سیاست خلفا در این ایالت را آشکار می کند. این پژوهش نشان می دهد که سبب ناپایداری و زوال سیستان صرفا فعالیت خوارج نبوده است؛ بلکه موثرترین عامل، اعراب بادیه نشینی بودند که به محض فتح، در آن جا سکونت گرفته، افزون بر تاخت و غارت ایالت، موجب دو دستگی، منازعات ویرانگر قبیله ای و زمینه ساز ورود پیروان فرقه جنگ افروز خوارج به آن جا شدند. زنبیل و شورش نیروی های نامنظم بومی برضد دیگر عناصر ناپایداری نیز اسبابی مضاعف در تداوم آشفتگی سیستان بودند. سیاست خلفا برای تغییر این وضع از آن جا که هربار تنها بر یکی از عوامل فوق تمرکز داشت، ناموفق بود. سرانجام، شکست مکرر سیاست آنان به برآمدن عیاران از میان همان نیروهای بومی ایالت انجامید که همزمان به سلطه خلفا و آشفتگی سیستان پایان دادند.