در هند عصر ودایی، عمل تطهیر ابتدا به صورت مناسک و طی تشریفاتی آیینی انجام می گرفته است. رفته رفته با پیدایش بارقه هایی از درونگرایی در فرهنگ دینی هند، مفهوم پاکی در تفکر هندی به ساحت ذهن و نفس راه یافت و به عنوان یک فضیلت اخلاقی شناخته شد؛ به طوری که می بینیم در اوپَنیشدها ضرورت اجرای مناسکِ تطهیر در درجه ی دوم اهمیت، و پاکی باطنی و صفای نفس در درجه ی نخست قرار می گیرد. با پیدایش نگرشی منفی نسبت به تن آدمی آن چنان که در اوپَنیشدهای متأخر مشهود است، می بینیم که از اهمیت مفهوم تطهیر نیز کاسته می شود. تا این که بار دیگر در متن قوانین منو جنبه های آیینی و جسمانیِ آن مورد تأکید قرار گرفت. بدین ترتیب، مفهوم پاکی درآیین هندویی نهایتاً بر یک امر وجودی که به هر دو ساحت جسم و روح آدمی نظر دارد، دلالت یافت.