نگرش نقادانه یا به کارگیری بررسی عقلی در ارزیابی هر چیزی، در دورة رنسانس به وجود آمد و کتاب مقدس نیز از این برخورد نقادانه در امان نماند. نقد کتاب مقدس به دو نقد نُسَخ و تاریخی-ادبی تقسیم می شود. یکی از کتاب هایی که از مجموعة کتاب مقدس به علت جایگاه مهم و نیز طول آن، مورد نقدهای نُسَخ و تاریخی-ادبی وسیعی قرار گرفت، کتاب اِشَعْ یای نبی است. این مقاله درپی آن است که به توصیف و تحلیل نقدهای گسترده ی تاریخی-ادبی منتقدان این اثر بپردازد. سؤالاتی که در این پژوهش، طرح شده و به پاسخ آن ها پرداخته شده است، عبارت اند از: کتاب اِشَعْ یای نبی اثر یک نبی است یا دو، سه یا بیشتر؟ دلایل طرفداران هر کدام از این دیدگاه ها چیست؟ تقریباً اکثر محققان، با استناد به تفاوت های تاریخی، مفهومی، سبک شناختی، و زبان شناختی، این کتاب را به سه بخش (باب های 1تا39، 40تا55 و 55تا66 )تقسیم کرده، و آن ها را به ترتیب به اِشَعْ یای اول یا تاریخی یا اورشلیمی، اِشَعْ یای دوم و اِشَعْ یای سوم نسبت داده اند. آن ها اعتقاد دارند که این سه بخش دربردارندة حوادث تقریباً سیصد ساله است. از آن جا که یک نبی ممکن نیست این همه عمر داشته باشد و نیز از آن جا که مبنای آن ها قدرت نبی بر نبوت آیندة دور نیست و یا شاید بعضی از آن ها آن را مورد انکار قرار می دهند، لذا این امر را دالِّ بر درستی نظر خود می دانند.