در دوره ی حکومت عضدالدوله (338-372 ق) مذهب ظاهری به اوج رشد و اعتلای خود رسید و فقهای این مذهب در رأس برخی دیوان ها به ویژه دیوان قضا قرار گرفتند. گسترش مذهب ظاهری معلول شرایط خاص این دوره ی تاریخی و اهداف سیاسی حکومت بوده است. نیات حکومت از این رویکرد بازتاب چندانی در منابع نیافته ولی عوامل و مؤلفه های چندی در قالب مسائل سیاسی، اجتماعی و مذهبی در این روند اثرگذار بوده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای در پی مطالعه ی علل توجه حکومت به مذهب ظاهری است. به نظر می رسد ویژگی های فقه ظاهری مانند کمینه گرایی، عدم گسترش قوانین شرعی، عرف گرایی و مخالفت ایشان با برخی مبادی فقه حنفی به عنوان مذهب رسمی دستگاه خلافت و اکثریت اهل سنت که با نیازها و سیاست مذهبی حکومت همخوانی بیشتری داشته، در این روند تأثیرگذار بوده است. مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر شناخت علایق سیاسی حکام آل بویه در رویکرد مذهبی، با وجود رواداری است.