مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان
سال:1382 | دوره:7 | شماره:3 (مسلسل27) |تعداد مقالات:8

مقدمه: شواهد کلینیکی نشان داده که پذیرش جنین توسط رحم از طریق پنجره لانه گزینی است که در فاز میدلوتیال باز می شود. درهمین زمان قطبیت اندومتریوم، تشکیل پنیوپودیاها بر سطوح راسی سلولهای اندومتریومی و همچنین دسیدوایی شدن استرومای رحمی روی می دهد. در تحقیق حاضر بمنظور توصیف مارکر مخصوصی جهت ارزیابی پذیرش استرومای رحمی، توزیع ماست سل های رحمی پس از سوپراوولاسیون تخمدانی بررسی شد. هدف دیگر این پژوهش، بررسی توزیع ماست سل های استرومایی در دوره قبل از لانه گزینی و لانه گزینی پس از سوپراوولاسیون تخمدانی با استفاده از hMG و hCG  می باشد. مواد و روشها: حیوانات آزمایشگاهی بر اساس دستورالعمل نگهداری و استفاده از آنها در مرکز حیوانخانه دانشگاه علوم پزشکی کردستان نگهداری شدند. تعداد 28 سر موش ماده نژاد balb/c با سن 10ـ 6 هفته در شرایط 12 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی نگهداری و به صورت اتفاقی به گروههای آ‍زمایش و کنترل تقسیم شدند. موشهای گروه کنترل حاملگی کاذب داشتند. در گروههای آزمایش با تزریق داخل صفاقی  hMG 10 Iuو 46 ساعت بعد با تزریق Hcg 10 Iu سوپراوولاسیون صورت گرفت و در غروب دومین تزریق، حاملگی کاذب همانند گروه کنترل انجام شد. در روزهای 3.5و 4.5پس از حاملگی کاذب با انجام جابجایی مهره های گردنی، موشها کشته شدند و از 3/1 میانی شاخ رحمی نمونه گیری جهت مطالعات میکروسکوپی نوری و الکترونی صورت گرفت. در مطالعات میکروسکوپی نوری، نمونه ها در فیکساتیوبوین فیکس و به صورت روتین پروسس داده شدند. از نمونه ها برشهایی با ضخامت 5 میکرومتر تهیه و پس از رنگ آمیزی تولوییدین بلو، تعداد ماست سل های گروههای کنترل و آ‍زمایش با استفاده از گراتیکول شمارش گردید و نتایج با استفاده از آزمون t-student مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مطالعات میکروسکوپی الکترونی هم نمونه های شاخ رحمی با استفاده از محلول باز فسفات و سپس با محلول با فرسدیم کاکودیلات 0.2مولار  (PH=7.2)شستشو داده شد تا بقایای ترشحات موکوسی غدد رحمی برداشته شود. نمونه ها در گلوتارآلدیید 2.5 درصد در بافر کاکودیلات سدیم  (PH=7.2)و سپس در تترواکسیداسمیوم 1% فیکس شد. آبگیری با استفاده از غلظتهای استن صورت گرفت و نمونه ها در رزین پلیمریزه شدند و در نهایت برشهای اولتراتین پس از رنگ آمیزی، با استفاده از دستگاه میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد مطالعه قرار گرفت.یافته ها: مطالعات مورفومتریک نشان داد که تعداد ماستوسیتهای رحمی پس از سوپراوولاسیون در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری یافت. در گروه کنترل، ماست سلها بیشتر در لایه عضلانی و آدوانتیس رحم قرار داشتند؛ اما در گروههای آ‍زمایش، ماست سلها بیشتر در لایه عضلانی و لامینا پروپریا بودند. مطالعات فراساختاری نیز نشان داد که پس از سوپراوولاسیون بیشتر ماست سلها در فاز دگرانولاسیون هستند.نتیجه گیری: سوپراوولاسیون منجر به افزایش معنی دار ماست سلها در مرحله قبل از لانه گزینی و در طی لانه گزینی می شود. بیشتر این ماست سل ها در فاز دگرانولاسیون هستند. این پدیده ممکن است بر روی لانه گزینی اثر مهاری داشته باشد.

مقدمه: برنامه‏ریزی برای ارایه خدمات اساسی بهداشت روان، نیازمند آگاهی از وضعیت موجود بیماری روانی در جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی همه‏گیری‏شناسی اختلالات روانی در افراد 18 سال به بالا در مناطق شهری و روستایی استان کردستان انجام گرفت.مواد و روشها: نمونه مورد مطالعه با روش نمونه‏گیری تصادفی خوشه‏ای و سیستماتیک از بین خانوارهای موجود استان انتخاب شد و کارشناسان روانشناسی استان از طریق تکمیل پرسشنامه، اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) در 495 نفر را مورد مطالعه قرار دادند. براساس معیارهای طبقه‏بندی DSM -IV تشخیص‏گذاری اختلالات صورت گرفت.یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که شیوع مجموع انواع اختلالات روانپزشکی در استان 2/20% است که این شیوع در زنان 23/26% و در مردان 34/14% می باشد. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 79/18% و 49/9% شایعترین اختلالات روانپزشکی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 62/1%، اختلالات عصبی ـ شناختی 25/5% و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال استرس پس از رویداد آسیب‏زا با 45/6% شیوع بیشتری داشته‏اند. این مطالعه همچنین نشان داد که میزان شیوع اختلالات 20.20% است و افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روانپزشکی بوده‏اند. شیوع اختلالات روانپزشکی در استان در افراد گروه سنی 65ـ 56 سال با 78/27% ، افراد متاهل با 95/21% و زنان خانه‏دار با 64/24% بیش از گروههای دیگر بوده است. نتیجه‏گیری: این مطالعه نشان داد که حداقل 20% افراد بالای 18 سال استان نیازمند خدمات بهداشت روان هستند. نتایج این تحقیق مسوولیت سیاستگذاران و برنامه‏ریزان بهداشتی استان کردستان و کشور را در رابطه با تدوین برنامه‏های عملی و اجرایی بهداشت روان بیش از پیش روشن می‏سازد.

مقدمه: بیماری تالاسمی شایعترین بیماری ارثی در ایران است و بیش از دو میلیون نفر حامل ژن این بیماری در ایران زندگی می‎کنند. از آنجایی که جمعیت ایران مجموعه‎ای از گروههای نژادی مختلف می‎باشد، لازم است که شیوع و توزیع موتاسیونهای آن در نقاط مختلف کشور تعیین گردد. مواد و روشها: از35 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور در شهر سنندج نمونه‏گیری شد و با استفاده از روش پروتئیناز K استخراج و خالص‏سازی DNA صورت گرفت. در ادامه با بکارگیری روش Reverse dot blot/PCR  آنالیز ملکولی انجام و موتاسیونهای بیماران مشخص گردید. یافته ها: از 66 کروموزوم، ده نوع موتاسیون جدا شد. 14 کروموزوم که موتاسیون آنها از انواع غیر شایع بودند، به عنوان ناشناخته معرفی شدند. از 52 کروموزوم باقیمانده، موتاسیون IVSII با شیوع 8/31% شایعترین ژن در مطالعه ما بود. دومین ژن شایع Codon 8/9 با 6/13% و به دنبال آن (1/12%) IVSI-I، (6%) Codon 8 ،  (45%) Codon 39و چهار موتاسیون  IVSI 110، Codon 39/37  و IVSI-5 هر کدام معادل 1.5% بقیه موتاسیونهای به دست آمده بودند.نتیجه‏گیری: در این مطالعه موتاسیون IVSII-I شایعترین موتاسیـون تالاسمی در این منـطقه بود که با دیگر منـاطق غرب کشور مطابقت داشت. چنانچه این نتـایج بعنوان پایه اصـلی بررسیـها در تشخیصهای پره‏ناتال تالاسمی در این منطقه از ایران مورد استفاده قرار بگیرد، از مصرف وقت و هزینه‏های غیرلازم جلوگیری خواهد شد.

مقدمه: سرطان مری یکی از مرگبارترین سرطانهای انسانی محسوب می شود و افزایش شیوع و میزان بروز نوع آدنوکارسینومای آن بیش از هر نوع سرطان دیگری است. این بیماری اغلب، مستلزم برداشتن مری و بازسازی آن توسط بخش دیگری از دستگاه گوارش می‎باشد که در حال حاضر عمدتا از معده استفاده می‎کنند. علیرغم ویژگیهای استفاده از کولون برای جایگزینی مری، هنوز بعضی از صاحبنظران در شرایط مشابه آن را به روش استفاده از معده ترجیح می‏دهند. البته قضاوتهای مختلفی که تاکنون در مورد مسایل مختلف این دو روش صورت گرفته، عمدتا به صورت کیفی و بدون تجزیه و تحلیل و فقط با دادن ارزش به تعدادی از مسایل این دو روش بوده که در واقع ارزشیابی واقعی را مشکل نموده است. با توجه به این که در مرکز آموزشی درمانی توحید سنندج از هر دو روش جهت بازسازی مری استفاده شده است، تجربیات و اطلاعات کمی و کیفی در دسترس آنها مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفتند. مواد و روشها: اطلاعات مربوط به جراحیهای مری انجام شده در این مرکز در خلال 14 سال گذشته با رجوع به پرونده های بیماران سرپایی و بستری شده در بیمارستان و همچنین بیماران در حال حیات و در دسترس در فرم طراحی شده وارد گردید. اطلاعات مزبور در سه گروه قبل، حین و بعد از عمل طبقه‏بندی و عوامل موجود در گروهها تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: 52 بیمار (26 مرد و 26 زن) در مرحله دیسفاژی شدید (حین بلع مایعات) مبتلا به سرطان مری تحت جراحی قرار گرفته بودند که مری آنها در 39 نفر (75%) با استفاده از معده روش مک گان، در 3 نفر (6%) با استفاده از معده با روش EEPT و 10 نفر (19%) با استفاده از جایگزینی کولون با روش دیویداسکاینر بازسازی شده بود. در روش استفاده از معده در 10% بیماران ایجاد فیستول گردنی، در 11% تنگی محل آناستوموز در گردن و در مراحل بعد از ترخیص از بیمارستان با فواصل مختلف در 5/4% رشد مجدد تومور در محل آناستوموز گردن، در 31% مشکل رفلاکس، در 26% مشکلات تنفسی، در 55% احساس ناراحتی و سنگینی در ناحیه سینه، در 85% نیاز به وعده‏های غذایی بیشتر با حجم کم و در 55% رضایت نسبی از عمل جراحی وجود داشت. افزایش وزن متوسط بیماران 5 ـ3 ماه بعد از عمل حدود 2 kg بود. در روش استفاده از جایگزینی کولون در 12% موارد مشکل رفلاکس، در 25% مشکلات تنفسی و در80% موارد رضایت نسبی بیمار از عمل جراحی وجود داشت. تومور در محل آناستوموز گردن رشد مجدد نداشت و نیاز به افزایش دفعات تغذیه با حجم کم نبود. افزایش وزن متوسط این گروه در همان فاصله زمانی 5 ـ3 ماه بعد از عمل4-5 kg  بود.نتیجه‏گیری: عمل جراحی و انجام مسایل مربوط به آن در روش استفاده از معده در بازسازی مری آسان تر، و برای ایجاد کیفیت بهتر زندگی بیمار در باقیمانده عمر که در واقع هدف اصلی انجام جراحی است، استفاده از کولون مناسب تر است؛ لذا توصیه این مطالعه، دادن بهای لازم به جایگزینی با کولون چه در عمل و چه در آموزش است زیرا بی تجربگی و تمایل جراحان به استفاده از این روش ممکن است بیمارانی را که نیاز قطعی و حتمی به این شیوه داشته باشند، تحت عنوان «غیرقابل عمل بودن» از کمک و مزایای جراحی محروم نماید.

مقدمه: سیستم قلبی و عروقی از جمله دستگاههای بدن است که می تواند شدیدا تحت تاثیر نارسایی کلیه و دیالیز قرار بگیرد. آمار نشان می‎دهد که شیوع بیماریهای قلبی و عروقی در بیماران همودیالیزی به دلیل افزایش عوامل ایجادکننده آترواسکلروز بیشتر بوده و بیماریهای قلبی و عروقی مسوول بیش از 40% مرگ ‎و میرها در بیماران همودیالیزی است؛ و این میزان حدود 3 برابر جمعیت طبیعی غیراورمیک می باشد. این مطالعه به منظور بررسی شیوع عوراض قلبی و عروقی در بیماران همودیالیزی شهر سنندج انجام شده است.مواد و روشها: جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه بیماران همودیالیزی و به تعداد 40 نفر بود که از فروردین لغایت خرداد ماه 1378 به بخش همودیالیز بیمارستان توحید مراجعه کرده بودند. روش گردآوری داده‎ها مصاحبه، معاینه بالینی مستقیم بیماران و انجام اکوکاردیوگرافی از آنها بود که در چک لیست و پرسشنامه‎های مربوطه درج شده است.یافته ها: در این مطالعه ازدیاد فشارخون شریانی در 50% موارد، هیپرتروفی بطن چپ در 5/72% ، افیوژن پریکارد در 5/62% ، کاهش برون ده قلبی در 20% و اختلال کار دیاستولی قلب در 5/52% بیماران وجود داشت. محدوده سنی بیماران در این مطالعه 73ـ14 سال و مدت زمان شروع دیالیز بین 74ـ1 ماه بود. 26 نفر از بیماران زن و 14 نفر مرد بودند و میزان دیالیز از 12ـ5 ساعت در هفته متغیر بود. نتیجه‎گیری: یافته‎های این مطالعه نشان داد که مشکلات قلبی و عروقی موجود در بیماران همودیالیزی شهرستان سنندج نسبت به آمار ذکر شده در کتب مرجع، بالاتر است. بنابراین لازم است که مطالعات گسترده‎ای جهت تعیین عوامل افزایش این مشکلات و راهکارهای کاهش آن انجام گیرد.

مقدمه: سیستم قلبی و عروقی از جمله دستگاههای بدن است که می تواند شدیدا تحت تاثیر نارسائی کلیه و دیالیز قرار بگیرد. آمار نشان می‎دهد که شیوع بیماریهای قلبی و عروقی در بیماران همودیالیزی به دلیل افزایش عوامل ایجادکننده آترواسکلروز بیشتر بوده و بیماریهای قلبی و عروقی مسؤول بیش از 40% مرگ ‎و میرها در بیماران همودیالیزی است؛ و این میزان حدود 3 برابر جمعیت طبیعی غیراورمیک می باشد. این مطالعه به منظور بررسی شیوع عوراض قلبی و عروقی در بیماران همودیالیزی شهر سنندج انجام شده است.مواد و روشها: جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه بیماران همودیالیزی و به تعداد 40 نفر بود که از فروردین لغایت خرداد ماه 1378 به بخش همودیالیز بیمارستان توحید مراجعه کرده بودند. روش گردآوری داده‎ها مصاحبه، معاینه بالینی مستقیم بیماران و انجام اکوکاردیوگرافی از آنها بود که در چک لیست و پرسشنامه‎های مربوطه درج شده است.یافته ها: در این مطالعه ازدیاد فشارخون شریانی در 50% موارد، هیپرتروفی بطن چپ در 5/72% ، افیوژن پریکارد در 5/62% ، کاهش برون ده قلبی در 20% و اختلال کار دیاستولی قلب در 5/52% بیماران وجود داشت. محدوده سنی بیماران در این مطالعه 73-14 سال و مدت زمان شروع دیالیز بین 74ـ1 ماه بود. 26 نفر از بیماران زن و 14 نفر مرد بودند و میزان دیالیز از 12ـ 5 ساعت در هفته متغیر بود.نتیجه‎گیری: یافته‎های این مطالعه نشان داد که مشکلات قلبی و عروقی موجود در بیماران همودیالیزی شهرستان سنندج نسبت به آمار ذکر شده در کتب مرجع، بالاتر است. بنابراین لازم است که مطالعات گسترده‎ای جهت تعیین عوامل افزایش این مشکلات و راهکارهای کاهش آن انجام گیرد.

مقدمه: بیماری عروق کرونر (CAD) Coronary artery disease مهمترین بیماری از نظر مورتالیتی و موربیدیتی در بسیاری از کشورهای جهان محسوب می شود. عوامل خطرآفرین مختلفی باعث ایجاد آن می‏شوند و هیپرلیپیدمی یکی از مهمترین آنهاست. با اطلاع از وسعت بیماری و تشخیص و درمان به موقع این عامل می‏توان آن را کنترل نمود و از عوارض آن کاست؛ لذا تعیین میزان شیوع آن از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مقاله بررسی شیوع هیپیرلیپیدمی در افراد 20 سال و بالاتر در شهر کرمانشاه می‏باشد.مواد و روشها: شهر کرمانشاه طبق نقشه به 840 بلوک مسکونی تقسیم شد به گونه ای که بطور متوسط هر بلوک شامل 148 خانوار بود. با روش نمونه‏گیری منظم خوشه‏ای دو مرحله‏ای (تصادفی سیستماتیک) 48 بلوک و از هر بلوک 16 خانوار، تصادفی انتخاب شدند. با بررسی افراد بالای 19 سال که 1940 نفر بودند، معلوم شد که 922 نفر با مراجعه به آزمایشگاه، آزمایشهای کلسترول توتال، تری‏گلیسیرید، LDL, HDL  و کلسترول سرم را انجام داده اند.برای متغیرهای کمی با توزیع نرمال، نتایج بصورت (mean±SD) گزارش و برای برآورد فاصله‏ای پارامترهای جامعه از فاصله اطمینان 95 درصد استفاده شد. برای متغیرهای دارای چولگی محدود، صدکهای 2.5% و 97.5% مشخص گردید. یافته ها: از کل1940 خانوار، 5/39% نمونه‏ها مرد بودند. توزیع سنی دو جنس تقریباً یکسان و میانگین کل آنها  42±15.8سال بود. از 922 نفری که از نظر چربی خون بررسی شدند، 5/62% کلسترول زیر dl/mg200 داشتند. این مقدار برای مردان 2/65% و برای زنان 61% بود. 6/13% افراد سابقه هیپرلیپیدمی داشتند. میانگین کلسترول 199±37.1، 122.4±43.3 LDL، 37.9±8.6 HDL و تری‏گلیسیرید 204±94.4 dl/mg بود. LDL %7.6 غیر نرمال و 14% هم HDL زیر 35 dl/mg داشتند.نتیجه‏گیری: خطرآفرینی چربی خون بالا، دقت نظر بیشتر مسوولین بهداشتی و پزشکان در تشخیص بموقع و درمان، و همچنین انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه را طلب می‏کند.

مقدمه: این مطالعه به بررسی نتایج عمل جراحی پیوند قرنیه که ازاول بهمن 81 لغایت اول خرداد83 در بیمارستان توحید سنندج انجام گردیده می پردازد.مواد و روشها: در این مطالعهCase-Series  نتایج عمل پبوند قرنیه بر روی 20 چشم در 18 بیمارکه در مرکزآموزشی درمانی توحید سنندج جراحی شده بودند، بررسی و پارامترهای سن، جنس، اندیکاسیون، دید اصلاح نشده قبل و بعد از جراحی، دید اصلاح شده قبل و بعد از جراحی، میزان آستیگماتیسم و عوارض حین و بعد از جراحی مورد ارزیابی قرارگرفت.یافته ها: سن بیماران از 84 - 16 سال متغیر بود (میانگین سنی 22±43 سال). 50 % بیماران مرد بودند که در 11 مورد چشم چپ و در 9 مورد چشم راست مورد جراحی قرار گرفت. اندیکاسیون جراحی در30% موارد (6 مورد) کراتوکونوس 15% (سه مورد) کراتیت هرپسی غیرفعال، 15%  (سه مورد) دیستروفـی اندوتلیالی (Fuchs endothelial dystrophy)، 15% (سه مورد) کراتوپاتی تاولی ناشی از لنز داخل چشمی (Pseudophakic Bullous Keratopathy: RBK)، %15 (سه مورد) دیستروفی قرنیه (Corneal Dystrophy)، 10% (دو مورد) اسکار قدیمی قرنیه و 5% (یک مورد) اسکار ناشی از تراکوما بود. وسیله مورد استفاده در تمامی بیماران سیستم Trephine Hessburg Barron بود. قبل از عمل دید اصلاح نشده (Uncorrected Visual Acuity: UCVA) در تمامی بیماران کمتر از 10/1 و دید اصلاح شده با عینک (Best Corrected Visual Acuity : BCVA) در80 % کمتر از10/1 بود. بعد از عمل نیز دید اصلاح نشده در50% بیماران بیشتر یا مساوی 10/4 و دید اصلاح شده با عینک در50% بیماران بیشتر یا مساوی10/6 بود. آستیگماتیسم حاصله 4.35±3.50 دیوپتر؛ و عـارضه عمده بعد از عمل شامل یک مورد آتـونـی مانـدگـار مردمک و یک مورد هم گلوکوم بعد از پیوند بود. مواردی از عفونت بعد از عمل و دفع پیوند مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج عمل جراحی قرنیه در مرکز توحید امیدوارکننده و مشابه با مراکز پیشرفته چشم پزشکی است.