نظام مندکردن مجدد تئوری رفتار مصرف کننده مبتنی بر تابع تولید خانوار، و ظرفیت این رهیافت نوین در ایجاد دامنه گسترده ای از فرضیه های محکم و قابل قبول؛ ابزارهای مناسبی را برای درک انواع متعدد رفتار انسانی در اختیار دانشمندان علوم اقتصادی و اجتماعی قرار می دهد. زیرا آنچه قبلا خارج از قلمرو مطالعه اقتصاد استاندارد تلقی می شد، امروزه قابل بررسی به نظر می رسد.
در این پژوهش با ارائه یک مدل نظری مبتنی بر «نظریه تابع تولید خانوار»؛ توابع تقاضا و کشش های تقاضا برای کالاهای خانگی، فراغت شوهر و فراغت زن؛ کشش های درآمدی؛ کشش های جانشینی جزئی «آلن ازاوا» و کشش های عرضه وقت بازاری زن و شوهر نسبت به نرخ های دستمزد بازاری؛ با استفاده از داده های آماری مقطعی سال 1375؛ از یک نمونه تصادفی با حجم 244 خانوار، در شهر اصفهان برآورد گردیده است.