سابقه و هدف: مطالعات نشان داده اند که تجویز مواد مخدر در حیوانات باعث اختلالات فراوانی در باروری و غدد ضمیمه تناسلی می گردد. از سوی دیگر در بررسی های انجام شده بر نقش حیاتی گلیکوکانجوگیت ها در بلوغ اپیدیدیمی اسپرم ها تاکید شده است؛ لذا این مطالعه با هدف پاسخ دادن به این سوال که آیا ممکن است تاثیرات نامطلوب مصرف مواد مخدر با ایجاد تغییرات در این گلیکوکانجوگیت ها که در بلوغ اسپرمی بسیار مهم هستند رخ دهد، انجام گردید. برای این منظور از لکتین ها استفاده شد که می توانند به طور اختصاصی قندهای انتهایی گلیکوکانجوگیت ها را شناسایی کنند.مواد و روش ها: 102 سر موش BALB/c مذکر و بالغ به سه گروه مساوی تقسیم شدند. به گروه تجربی سولفات مورفین و به گروه دیگر سرم فیزیولوژی تزریق شد. گروه سوم نیز بدون تغییر بررسی شد. وابستگی مزمن با تزریق زیر جلدی و به صورت سه بار در روز و به مدت 7 روز ایجاد شد (دوز دارو در روزهای 1 تا 7 به ترتیب: 10، 20، 40، 40، 80، 80 و 100 میلی گرم بر کیلو گرم بود). سپس اپیدیدیم ها در هر سه گروه خارج شدند و بعد از تثبیت و طی مراحل معمول آزمایشگاهی از بلوک های پارافینی تهیه شده مقاطع 5 میکرومتری به دست آمد. این مقاطع با استفاده از میکروسکوپ نوری بررسی شدند. شدت واکنش ها در سلول های مختلف، بر اساس مطالعات مرتبط قبلی رتبه بندی شد (نمره صفر برای عدم واکنش، 1 برای واکنش ضعیف، 2 برای واکنش متوسط و 3 برای واکنش قوی در نظر گرفته شد). سپس نتایج با استفاده از آزمون آماری کراسکال والیس و دان با یکدیگر مقایسه شدند.یافته ها: میانگین شدت واکنش به (WGA) Wheat Germ Agglutinin، اختصاصی برای قند اسیدسیالیک، بین گروه تجربی و گروه های شاهد و در کلیه سلول ها، تفاوت آماری معناداری نشان داد (P<0.05). در مورد سایر لکتین ها که برای ردیابی قندهای فوکوز، ان- استیل گالاکتوزآمین و دی ساکارید ان استیل گالاکتوزآمین- گالاکتوز به کار برده شدند، تفاوت معنادار آماری مشاهده نشد. نتیجه گیری: کاهش واکنش به WGA، نشان دهنده کاهش میزان اسیدسیالیک در نمونه های تیمارشده با مورفین است. با توجه به اهمیت اسیدسیالیک در حفاظت اسپرم ها و بلوغ اپیدیدیمی آن ها، می توان پیش بینی کرد که به دنبال این کاهش، فرآیند بلوغ اپیدیدیمی اسپرم ها دست خوش تغییرات نامطلوبی خواهد شد. تاثیر مورفین در محور هیپوتالاموسی ـ هیپوفیزی و ترشح هورمون های آزاد کننده گنادوتروپین ها، اثر مستقیم بر هیپوفیز و ترشح گنادوتروپین ها و یا تاثیر در عوامل تنظیم کننده موضعی می توانند از عوامل احتمالی بروز این تغییرات باشند.