با توجه به وجود شکاف در مولفه های دانش آفرینی، این راهبردی ترین منبع سازمانی، هدف مقاله حاضر با هدف شناسایی و تعیین زمینه های کمی فرایند دانش آفرینی در نظام آموزشی عالی به منظور ارایه الگو مناسب است. روش، توصیفی – پیمایشی است؛ مشارکت کنندگان 362 نفر از اعضای نظام آموزش عالی که در سطوح مختلف آن و در دو بخش دولتی و خصوصی – دانشگاه آزاد اسلامی – فعالیت می کنند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه بود؛ پرسشنامه اول شامل سوالاتی در مورد توانایی های دانش آفرینی در نظام آموزش عالی با 122 سوال که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت ساخته شد؛ پرسشنامه دوم، نظرسنجی از متخصصان آموزش عالی در مورد الگو پیشنهادی بود. در تدوین پرسشنامه اول، اعتبار صوری و محتوا به کار رفت و پایایی ان با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 0.78 محاسبه شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS شامل روش های آمار توصیفی و تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. توانایی های دانش آفرینی در نظام آموزش عالی عبارتند از: بنیان دانش، ظرفیت جذب، یادگیری، یادگیری زدایی، مراقبت، همکاری، شبکه سازی، ائتلاف، ترکیب، نوآوری طراحی و حل مساله نظام آموزش عالی، بر اساس این توانایی ها، الگو زمینه ای دانش آفرینی در نظام آموزش عالی طراحی شد و بیش از 80% متخصصان آموزش عالی الگو پیشنهادی را تایید کردند. از پیشنهادهای مهم در اینجا تغییر طراحی ساختار بوروکراتیک فعلی نظام آموزش عالی و گسترش فرهنگ روابط محور با کاربرد تکنیک های مدیریت معنوی به جای حاکمیت مطلق قانون است.