زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان، علاوه بر سلامت مادر، بر رشد و تکامل روانی نوزاد تاثیر منفی و نامطلوب دارد. در نظریه جایگاه مهار سلامت، اعتقاد فرد به این امر است که سلامت وی تا چه حد تحت کنترل عوامل درونی یا بیرونی می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین افسردگی پس از زایمان با باورهای کنترل سلامت در دوران بارداری و برخی عوامل جمعیت شناختی انجام شد.روش بررسی: این مطالعه مقطعی شامل 230 نفر زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی و ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های دموگرافیک، جایگاه چند وجهی مهار سلامت، افسردگی ادینبورگ بود. داده ها بعد از جمع آوری توسط آزمون های ANOVA, Multiple Regression, Pearson Correlation مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: دراین مطالعه، شیوع افسردگی 21.5 درصد نشان داده شد. سن نمونه ها و افسردگی پس از زایمان دارای ارتباط معناداری بودند. با افزایش تعداد فرزندان احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان نیز افزایش می یافت. احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان در زنان دارای سابقه سقط بیشتر از زنانی بود که فاقد این تجربه بودند. جنسیت نوزاد با افسردگی پس از زایمان ارتباط معناداری داشت به این ترتیب که وقوع افسردگی پس از زایمان در مادران با نوزاد پسر بیشتر از مادران با نوزاد دختر بود. باور درونی، باور افراد موثر و باور شانس پیش بینی کننده هایی بودند که بر افسردگی پس از زایمان به ترتیب تاثیر معنادار منفی، مثبت و مثبت داشتند.نتیجه گیری: با شناخت باورهای کنترل سلامت به ویژه باور شانس می توان زنان باردار در معرض خطر افسردگی پس از زایمان را شناسایی و با برگزاری برنامه های آموزشی مناسب در جهت افزایش باورهای درونی و کاهش باورهای بیرونی از این مشکل عمده بهداشتی پیشگیری کرد.