نورواستتیک زمینه علمی جدیدی در حوزه تحقیقات بر روی ادراک زیبایی و همچنین خلق هنر است. این علم به ارتباط بین نواحی ای از مغز انسان و سیستم های عصبی با ادراک زیبایی می پردازد. محققان و نظریه پردازان نورواستتیک ادراک زیبایی را دارای بنیانی بیولوژیکی می دانند. آنها در آزمایش ها و مطالعات خود با استفاده از روش های تجربی و علمی و نظر سنجی از شرکت کنندگان در مورد ادراک بصری و تصویربرداری مغزی و به کارگیری روش هایی چون FMRI, MEG, EEG, MRI در تلاش هستند تا واکنش فیزیولوژیکی را به ادراک زیبایی در انسان کشف کنند. این دسته از محققان غالبا مدعی هستند که علم نورواستتیک توانایی کشف منشا لذت زیبایی در مغز و همچنین پاسخگویی به مساله ادراک هنری، خلق هنر و تعیین معیارهای آن را دارد. دستاوردها و نتایج این آزمایش ها تاکنون دارای تناقضات و نقصان هایی بوده است که نشان می دهد دانشمندان هنوز به نظریه ای منسجم دست نیافته اند. این تحقیق در تلاش است که محدوده این علم را مشخص کرده و چالش هایی که بر این ادعا وارد است را بیان کند. نتیجه این تحقیق که با استفاده از بررسی نتایج آزمایش های نورواستتیک و نقدها و آرای نظریه پردازان صورت گرفت بیانگر این است که ادراک هنری، یک ادراک بصری صرف نبوده بلکه متغیرهایی چون عوامل تاریخی، فرهنگی و درک مفهومی از اثر در فهم هنری تاثیرگذار است.