زمینه و هدف: مرز ایران و عثمانی، با وجود بیش از دو سده روابط مسالمت آمیز سلاطین اولیه عثمانی با صوفیان طریقت صفوی در اردبیل و اشتراکات فراوان فرهنگی، تاریخی و دینی، به مدت چهل و یک سال از نبرد چالدران(920ه. ق/1514م)، تا انعقاد معاهده صلح آماسیه(962ه. ق/1555م) دچار بحران بوده است. هدف این مطالعه، بررسی علل ناآرامی در مرزهای غربی ایران و تحلیل نقش عوامل جغرافیایی، مقاومت های مرزنشینان و تاکتیک های نظامی شاه طهماسب صفوی در دفع حملات نظامی عثمانی ها و انعقاد معاهده صلح آماسیه بین ایران و عثمانی است. روش: این پژوهش از نوع مطالعات تاریخی است که به روش توصیفی، تحلیلی انجام شده است. در روش توصیفی، تحلیلی، با استفاده از گزارش های تاریخی، بخش هایی از نقل، به منظور تحلیل و بررسی دقیق مورد استفاده قرار می گیرند، اگرچه اساس کار، تحلیل محتوایی مطالب و استخراج نتایج است. منابع تاریخی این مقاله، منابع دست اول صفویه و عثمانی و مطالعات مورخان و نویسندگان ترکی و فارسی در بازه زمانی سال 930ق/1524م تا 962ه. ق/1555م است. یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد که شرایط اقلیمی مرزهای غربی ایران از جمله: کوهستانی بودن منطقه و درنتیجه عدم تحرک درست توپخانه عثمانی ها در این مناطق و برف و سرما، مقاومت مرزنشینان و شخص شاه طهماسب با بهره گیری از عقل و متون دینی در استفاده از تاکتیک های مناسب و مؤثر جنگی، در انعقاد معاهده صلح آماسیه نقش داشته است و این حادثه الگوی تاریخی مناسبی در حفظ مرزهای ایران و مناسبات مسالمت آمیز در جهان اسلام محسوب می شود، چراکه به پایان چهل و یک سال رابطه خصومت آمیز، برقراری ثبات و آرامش 24 ساله، تعیین حدود و ثغور مرزهای طرفین و قبول موجودیت سیاسی و جغرافیایی ایران از سوی عثمانی ها انجامید.