علوم پایه (دانشگاه آزاد اسلامی)
سال:1381 | دوره:12 | شماره:43 |تعداد مقالات:9

در این تحقیق، واکنش ترکیبات فسفر تری کلرید، فسفر پنتاکلرید و فسفریل کلرید با هیدروکینون مورد مطالعه قرار گفته و ساختار ترکیبات حاصل (p-HOC6H4O) PCL2, (p-HOC6H4O)P(O)CL2,[Cl4PO]2C6H4 با استفاده از روش های طیف سنجی IR, 31P-, 13C-, 1H-NMR و آنالیز عنصری C.H.N. مورد بررسی و تایید قرار گرفته است.

هدف از ارایه این مقاله، بررسی شاخه زایی و ریز غده زایی گیاه سیب زمینی در نوعی از بیوراکتورهای پیوسته و نیمه پیوسته می باشد. بررسی ها نشان دادند که غوطه ور شدن دایمی جدا کشت های یک یا چند گرهی گیاه سیب زمینی در محلول غذایی، مانع رشد جوانه های جانبی، شاخه زایی و به دنبال آن ریزغده زایی می گردد. سطح جداکشت ها تا حدودی دچار کال زایی شده و در نهایت می میرند. در حالی که در بیوراکتور نیمه پیوسته به علت پمپاژ دوره ای و در فاصله زمانی مشخص محلول محیط کشت به محفظه رشد بیوراکتور و نیز عدم تماس دایمی آن با جداکشت ها، شاخه زایی مطلوب می باشد و با رشد مناسب برگ ها و ریشه زایی همراه است. با انتقال گیاهان به محیط القای ریز غده، تعداد زیادی ریز غده به طور عمده چسبیده به ساقه نمو می یابند. ریزغده ها، سالم و دارای خفتگی طولانی به مدت 3 تا 4 ماه می باشند. درصد بالایی از آنها جوانه زده و اندام هوایی و ریشه های نابجا تولید می کنند. ریز غده ها قابل انتقال به مزرعه هستند.

در این تحقیق آلکالوئیدهای دو گونه از گیاه سرده بنگ دانه شاملH. Reticulatus و H. Niger با استفاده از روشMaldonado-Mendoza  جداسازی شد و اثرات ضدمیکروبی آنها بر برخی از میکروب های بیماریزای پوستی شامل سه گونه از جنس استافیلوکوکوس (اورئوس، اپیدرمیدیس، ساپروفیتیکوس)، پسودوموناس آئروژینوزا و بر قارچ کاندیدا آلبیکانس مورد بررسی قرار گرفت. روش های مورد استفاده شامل سنجش قطر هاله مهار رشد و روش انتشار بود.نتایج به دست آمده نشان داد که آلکالوئیدهای جدا شده از بخش های مختلف رویشی و زایشی گیاه، اثر میکروب کشی دارند. گونه Reticulatus اثر ضد میکروبی شدیدتری نشان داد. اثر بازدارندگی بر میکروب های گرم مثبت و قارچ شدیدتر از باکتری های گرم منفی بود. در مرحله رویشی، ریشه و در مرحله زایشی، گل، بیشترین اثر ضد میکروبی را نشان داد

با توجه به اینکه استرس اثرات گوناگونی بر فرآیندهای بیولوژیکی دارد، انسان ها و حیواناتی که تحت استرس قرار گرفته اند، اختلالاتی را در رفتارهای اجتماعی و تنظیم محور هیپوتالاموس هیپوفیز آدرنال نشان می دهند. همچنین کافئین با فرمول شیمیایی C8 H10 N4 O2  به عنوان محرک سیستم عصبی مرکزی یکی از داروهای مهم مورد استفاده در بیماری های روانی می باشد و تاثیرات فراوانی را بر سیستم های فیزیولوژیک بدن از جمله محور هورمونیHPA  نشان می دهد. در این پژوهش، اثرات استرس بیحرکتی و کافئین بر عملکرد محور هورمونیHPA  در موش های صحرایی نر مورد مطالعه قرار گرفته است.در این بررسی، حیوانات به سه گروه کنترل، تجربی و شم تقسیم گردیدند. حیوانات گروه کنترل در شرایط بدون استرس و بدون تزریق کافئین نگهداری می شدند. به حیوانات گروه شم، محلول سالین تزریق گردید و به حیوانات گروه تجربی، ضمن تزریق درون صفاتی کافئین با دوز اپتیم به مدت پنج روز، دو ساعت استرس بی حرکتی وارد می گردید.سنجش هورمونی پلاسما، افزایش معنی داری را در سطوح کورتیکوسترون وACTH  در مقایسه با گروه های کنترل و شم و استرس به تنهایی نشان داد و در مقایسه با گروه کافئین به تنهایی در موردACTH  کاهش و در ارتباط با کورتیکوسترون افزایش معنی داری مشاهده گردید که می تواند به افزایش تولید اینترلوکین ها خصوصا IL,6 و نوروترانسمیترهایی نظیر نوراپی نفرین، سروتونین، استیل کولین و دوپامین در پاسخ به استرس و کافئین مربوط باشد.

در این مطالعه، منطقه هفتاد قله در شرق اراک انتخاب شده است. برای انجام مطالعات، چهار مقطع چینه شناسی انتخاب گردید و ضمن انجام پیمایش های صحرایی، نمونه برداری از واحد های سنگ شناختی صورت گرفت. از نمونه های سنگی، مقاطع نازک میکروسکپی تهیه شد و همزمان برای تعیین درصد عناصر شیمیایی، از روشX.R.F  استفاده گردید.توالی رسوبی کرتاسه در این منطقه به صورت دگرشیبی زاویه ای بر روی واحدهای سنگ شناختی متعلق به ژوراسیک قرار دارد و سنی از بارمین بالایی تا سنومانین را دارا می باشد. این مجموعه از سمت شمال شرق به گسل تلخاب و از سمت جنوب غرب به گسل تبرته محصور می گردد.داده های شیمیایی، ارتباط حضور عناصر میکروفاسیس را با شرایط شیمیایی محیط رسوبی نشان می دهد. برای اثبات این موضوع با استفاده از نرم افزار آماریSTATISTICA ، واحدهای سنگ شناختی مقطع چینه شناختی مورد مطالعه از دو دیدگاه میکروفاسیس و داده های شیمیایی طبقه بندی شد که تطابق بسیار بالایی را نشان می دهند.

پهنه فافق – طبس - انارک با روند عمومی SE-NW و گسترشی حدود 40000 کیلومتر مربع، در بخش میانی ایران مرکزی واقع شده است. سازند ناتک به عنوان اولین ردیف رسوبی قاره ای در پرکامبرین، در آن گسترش چشمگیری دارد که با سازنده ساغند پوشیده می شود. واقعه ریفتی شدن منطقه مورد مطالعه در اواخر پرکامبرین از وقایعی است که ضمن ایجاد تحول در تاریخچه ساختاری این بخش از ایران مرکزی، نقش بسزایی را نیز در شکل گیری پتانسیل های معدنی داشته است. در این پژوهش، با انجام مطالعات به شیوه های دورسنجی، هوا مغناطیس، بررسی های میدانی و تلفیق آنها در سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) ، نقشه جدیدی از منطقه که ترکیبی از خطواره های خطی و حلقوی را نشان می دهد، ارایه شده است که در آن، روندهایNW  به عنوان امتداد اصلی گرانیت زایی و روندهای NE به عنوان امتداد انجام فعالیت های متاسوماتیک مشخص شده اند. دو روند یا شده، گسل های پی سنگی و روندهای N-S وE-W  گسل های عمیق پوسته ای نامیده شده اند. ساختارهای حلقوی نیز به عنوان محل هایی برای هدایت حرارت، ماگما و محلول های حامل عناصر عمل نموده اند. ساختارهای خطی و حلقوی در بروز فرآیند متاسوماتیسم که از مهم ترین فرآیند های مرتبط با کانی زایی در این منطقه می باشد، نقش پراهمیتی داشته اند. ساختارهای کوه خشومی و کوه درانجیر در شرق منطقه مطالعاتی نشان می دهد که روند گسل های N-S وE-W ، محل های تقاطع آنها و نیز محل های تلاقی آنها با ساختارهای حلقوی و محیط این ساختارها به عنوان مراکز عمده کانی زایی آهن و اورانیم در این منطقه عمل نموده اند.

از عامل های مهم در تعیین کارایی واحد های تصمیم گیرنده(DMU)  در تحلیل پوششی داده ها(DEW) ، تعداد واحدهای تصمیم گیرنده، تعداد ورودی ها و خروجی ها با نوع آنها و تعداد داده ها می باشند. در این مقاله سعی شده که تاثیر تعداد واحدهای تصمیم گیرنده و تعداد ورودی ها و خروجی ها روی مقدار کارایی حاصل از مدل های تحلیل پوششی داده ها نشان داده شود. مشاهده می شود که با افزایش تعداد واحدهای تصمیم گیری و کاهش تعداد ورودی ها و خروجی های هر واحد تصمیم گیرنده مقدار خطا، کارایی کاهش می یابد. این خطا در مدل هایDEA  متفاوت است. نشان داده شده که کارایی به دست آمده با استفاده از مجموعه مشترک وزن ها (CSW) دارای خطای کمتری نسبت به دیگر مدل های اساسیDEA  است.

پیدا کردن سطوح کارا در تحلیل پوششی داده ها از چند نظر مهم است. هانگ و روسیاو (1997)  روشی را بحث کردند که قادر است تنها زیرگروه کوچکی از چنین سطوحی را به وجود آورد. روش ارایه شده در این مقاله، سطوحی را به وجود می آورد که ابعاد آن بزرگ تر یا برابر یک و یا کمتر و کوچک تر از m+s-l است. این روش از یک برنامه خطی و برقی عملکردهای صوری استفاده می کند و به نظر می رسد که در مقایسه با برنامه های موجود، مزیت هایی دارد.