نامه های مسیحی مانند نامه به عبرانیان (Letter to the Hebrews) و نامه به غلاطیان (Epistle to the Galatians) از جمله متونی هستند که برای تحلیل و بررسی آنها روش های مختلفی به کار گرفته شده است. در نقد رتوریکی کتاب مقدس نیز پژوهشندگان برای تحلیل چنین نامه هایی روش های مختلفی به کار گرفته اند. در نتیجه نقد رتوریکی در چند دهه اخیر به عنوان شیوه ای برای ارزیابی نامه های کتاب مقدس شناخته شده است. در این مقاله تغییر و تحولات نقد رتوریکی کتاب مقدس و مهم ترین دلایل تغییر گرایش های منتقدان را در این مطالعات ارزیابی می کنیم. در تاریخچه نقد رتوریکی کتاب مقدس گرایش های سبک شناختی منتقدان رفته رفته جای خود را به روش هایی می دهد که بر پایه نظریه خطابه باستان استوار است و سپس روش های دیگری مبتنی بر مطالعات میان رشته ای مطرح می شود که مطالعات نقد رتوریکی کتاب مقدس را وارد مرحله جدیدی می کند. محدودیت های گرایش های سبک شناختی در این مطالعات که صرفا بر جنبه های بلاغی نامه ها تاکید داشت از عمده ترین دلایل معرفی روش هایی بر اساس مبانی نظریه خطابه باستان است، اما تردیدهایی که درباره رابطه خطابه و نامه نگاری وجود داشت و محدودیت هایی که این روش ها بر تحلیل رتوریکی تحمیل کردند، باعث شد روش های دیگری مبتنی بر مطالعات میان رشته ای مطرح شوند.