یکی از مهم ترین مباحث نحو عبارت است از تعیین تعداد و انواع وابسته های فعل. این بحث نه تنها از حیث تعیین ویژگیهای نحوی و واژگانی زبان اهمیت دارد بلکه بر سمت و سوی مطالعات نحوی و نوع روشها و نتایج بررسیها نیز تاثیر می گذارد. به یک معنا، می توان بحث درباره وابسته های فعل را از جمله بنیادی ترین مباحث نظری در نحو صورتگرا دانست. در این مقاله، پس از بحث مختصری درباره برخی تفاوتهای دستور وابستگی با دستور زایشی از حیث پرداختن به بحث وابسته های فعل، می کوشیم انواع این وابسته را در زبان فارسی بر اساس دستور وابستگی بررسی کنیم و شباهتها و تفاوتهای آنها را با هم شرح دهیم. در بخش سوم مقاله نیز به اختصار درباره دیدگاه متیوز (MATTHEWS 1981) در مورد وابسته های فعل سخن می گوییم و می کوشیم نظرات وی را در چارچوب دستور وابستگی نمایش دهیم. ما در این مقاله به اصول کلی دستور وابستگی نظر داشته ایم و خود را محدود به مکتب خاصی نکرده ایم. در مجموع، می توان گفت که بیش از هر چیز از آرا بنیان گذار دستور وابستگی، یعنی لوسین تنی یر (TESNiERE 1953, 1959 1980) و دو تن از پیروان آلمانی او، یعنی هلبیگ (مخصوصا در (HElbiG und SCHENKLE 1991) و انگل (ENGEL 1994, 2002)، بهره برده ایم.