محمد شحرور همچون غالب قرآنیون و نواندیشان معاصر عرب، به تحدید حجیت سنت پرداخته است و سنت را به عنوان منبع تشریع (پس از قرآن) نمی داند. وی با نفی عصمت تکوینی، علم به غیب و معجزات نبوی و نیز با بیان اجتهادی بودن کلام پیامبر2 و عدم اتصال سنت به وحی، به انکار مبانی اصلی حجیت سنت اقدام کرده است؛ همچنین با تکیه بر نقد مصداقی و مجموعی موضوعات روایی به بررسی محتوایی روایات در این زمینه پرداخته است، اما در بررسی سندی روایات، فقط به نقد عدالت صحابه به عنوان یکی از مبانی مهم (نزد عامه) توجه کرده است. شحرور با تقسیمی که از روایات با تکیه بر مقام های پیامبر2 ارایه می دهد، حجم گسترده ای از روایات را شخصی و غیرقابل تبعیت و تبعیت بخشی دیگر را تاریخمند دانسته است و تنها بخش اندکی از روایات که با تواتر عملی و نیز از طریق آیات قرآن به دست ما رسیده اند، قابل تبعیت می داند. در این جستار با توجه به اهمیت موضوع و نیز تفاوت فاحش دیدگاه شحرور با رای مشهور در این زمینه، دیدگاه وی بررسی شده است.