کدام هنرمند مدعی است که آنچه نگاشته و آراسته، شایسته آستانه حریمی مقدس است؟ چه کسی می داند که کدام کتیبه، کدام خط و نقش، به حق، شف مکان و مکین را عیان می کند؟ کیست که بداند کدام شعر و روایت، خوشایند صاحب مکان است؟شاید شیخ بداند. او که عالم بزرگ دین است، او که مرجع تقلید زمان خود است، دانستن را به غایت رسانده و هر فن و علم را به حریفی خوانده، به قطع می داند چه بر کتیبه بنویسد و چگونه بنویسد تا جز پاکان و مقربان درگاه، کسی از دروازه اصلی حرم داخل نشود.نقل است شیخ بهایی تمام امور معماری حرم را نظارت می کند و تا قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، عازم سفر می شود. به معماران، سفارش بسیار می کند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را جز سردر دروازه اصلی به اتمام برسانند، چرا که می خواهد روی آن کتیبه ای از اشعار خود نصب کند. لیک سفر شیخ به درازا می کشد. پس از بازگشت می بیند که ساخت حرم به پایان رسیده، بنای سردر اصلی تمام شده، کار از کار گذشته و هرکس، چه پاک و چه ناپاک، به این حریم پاک قدم می گذارد....