در چند دهه گذشته، دغدغه بسیاری از پژوهشگران مسائل فرهنگی ایران به تجربه و نقش تاریخی خط، زبان و ادب فارسی در حوزه ایران فرهنگی (حوزه تمدنی مشترک با ایران)، و لحاظ ظرفیت های همگرایی و واگرایی نهفته در آن، معطوف شده است. مساله اصلی این نوشتار، بررسی موانع و راهکارهای گسترش خط، زبان و ادب فارسی در حوزه یاد شده ذیل چارچوب نظری و مفهومی مناطق موسوم به ایران فرهنگی است. روش تحقیق توصیفی و میدانی است. نتایج پژوهش در مقام سندی به نسبت جامع، موانع و راهکارهای کلان و عملیاتی خرد را در حوزه برنامه ریزی، سیاستگذاری و اجرای برنامه های مرتبط با گسترش خط، زبان و ادب فارسی در حوزه تمدنی مشترک پیشنهاد شده است.