از زمان تاسیس تعاونی های روستایی رسمی در کشور بیشتر از نیم قرن می گذرد. بنابراین بررسی سیر تحول، رابطه دولت و تعاونی ها و نقش و اهمیت آنها در توسعه و پیشرفت جامعه روستایی بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. هدف این مقاله بررسی تعاونی های روستایی از گذار حکمرانی روستایی در ایران است. برای چنین منظوری ابتدا تبیینی از دموکراسی در تعاونی های روستایی ایران آورده شده است سپس در ادامه به بررسی رابطه بین دولت و تعاونی های روستایی با توسل به دیدگاه حکمرانی روستایی و در قالب سه بعد هماهنگی، اعتماد و کنترل پرداخته شده است. روش تحقیق تحلیلی- اسنادی است که سعی شده با استفاده از منابع دست اول و کتابخانه ای در رابطه با تعاونی های روستایی و حکمرانی به بررسی آنها پرداخته شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که دموکراسی در تعاونی های روستایی ایران در عمل اجرا نشده و به عنوان یک روش موثری برای توسعه به آن نگاه نشده است. همچنین با تبیین رویکرد حکمرانی، شرکت های تعاونی روستایی می توانند در هر دو سوی سیاست های قانون- محور و سیاست های تغییر-قانون درگیر شوند. به دلیل ابهام در نگاه دولت و روستاییان به تعاونی ها، موضوع اعتماد و کنترل به شکل بارزی در رابطه بین آنها مطرح گشته است. به طور کلی چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، دولت از ظرفیت های تعاونی های روستایی استفاده موثری ننموده و نقش آنها در تحقق حکمرانی روستایی نادیده گرفته شده است در حالی که تعاونی های روستایی شیوه موثری برای توسعه روستایی در ایران است.