امروزه بررسی بازتاب ویژگی های عصر اطلاعات و ارتباطات و جامعه اطلاعاتی در مقیاس شهر و مطالعه تلفیق فضاهای «مجازی» با فضاهای «واقعی» شهری به ویژه بعد از موفقیت شبکه گستره جهانی اینترنت در دهه 90 یکی از مباحث مطرح شهرسازی شده است. پیدایش مفاهیمی همچون جوامع مجازی از جمله پدیده هایی است که قابلیت شبکه های نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی را در ایجاد فضاهای جدید یا تحول فضاهای موجود شهر برای بشر آشکار ساخته است. به گمان برخی اندیشمندان با ظهور دنیای مجازی دیگر شهرسازی و ساختن فضاهای عینی شهر مرده است (Koolhaas,1995) و از دیدگاهی دیگر انبوه فن آوری های دیجیتالی، پاسخگوی ذره ای از نیازهای فضاهای عینی و کالبدی شهر نیست. (Grossman,1995)اندیشه های ناجا و لامکانی که از دهه 60 به طور پراکنده شنیده می شد با فن آوری های نوین اطلاعات و ارتباطات و پدید آمدن فضای مجازی جلوه ای واقعی و اجرایی تر به خود گرفتند. ضد شهر مامفورد (Anti city 1962)، عرصه شهری ناجای ملوین وبر (Non Place Urban Realm 1964)، فضای انتزاعی هنری لوفور (Abstract Space 1974)، ابرفضای جدید فردریک جیمسون (New Hyper Space 1984)، شهر بی مرکز کنث جکسون (Centerless City 1985) و آنچه مانوئل کستلز تحت عنوان شهر اطلاعاتی (1989) و ساسن شهر جهانی (1991) نامید، میچل شهر ذره ها (1995) و بویر شهر مجازی (1996) خواند، مفاهیم بنیادی نوینی برای هزاره سوم به شمار می روند )رضایی، (1382. اما تاکنون بازتاب و تاثیرات عینی فن آوری نوین و مفاهیم فوق در شهرها کدام هاست؟از ابتکارات کاربردی مختلف مطرح شده در جهان تنها برخی با موفقیت همراه بوده، ضمن آنکه اکثرشان نیز نتوانسته اند با یکدیگر و با نظام موجود شهری به طور مناسبی تلفیق شوند. در بسیاری از موارد نیز مباحث اغراق آمیزی از آن ها ارایه شده است. این مقاله نخست ابتکارات به کارگیری فن آوری نوین اطلاعات و ارتباطات در شهرها را دسته بندی کرده، سپس با ارزیابی و نقد آن ها تاثیرات نقش این فن آوری را در طراحی شهری بررسی می کند. و چنین نتیجه گیری می شود که «نگرش سیستمی»، «جغرافیای ارتباطات» و «طراحی فضاهای بینابینی» از جمله چارچوب های نظری مورد توجه طراحی شهری هزاره سوم هستند.