شهرها به مرور زمان رشد و توسعه می یابند و با این توسعه دایما در حال تحول و تغییرند. لازمه هر گونه تحول و تغییری به هم ریختگی و عدم توازن است. به این به هم ریختگی و عدم توازن «مساله» گفته می شود. چنانچه این عدم توازن ضعیف، متوسط یا شدید باشد، می توان بدون اطلاق «مساله»، آن را «بحران» و نهایتا «فاجعه» نامید. ساکنان شهرها و خصوصا مجموعه مدیریت شهری آن به اشکال گوناگون روزمرگی و برنامه ای در صدد حل و فصل این به هم خوردگی و عدم توازن اند. زمان، انرژی و امکانات بسیاری به طور مداوم صرف این امر می شود. به نظر می رسد با تفاوت هایی در محیط های آموزشی نیز وضعیت به همین منوال باشد. می توان گفت که در بیشتر موارد به نوعی در تشخیص و تعیین مسایل مبتلا به شهر دچار ناتوانی و سردرگمی شده ایم و علایم و نشانه های مساله را با خود مساله اشتباه می گیریم. به همین دلیل، در تلاش های خود به منظور برطرف کردن آن به نتیجه نمی رسیم.
این مقاله با نگرشی سیستمی، پس از ارایه تعریف ها، ویژگی ها، خصوصیات و انواع مساله به موارد مطرح در شناسایی مسایل شهری، علایم و نشانه های بروز و ظهور مسایل شهری، روش های مواجه با مسایل شهری، سازگاری سیستم شهری و کنترل سیستم شهری می پردازد و در نهایت مدل سلسله مراتبی تشخیص و رویارویایی با مسایل شهری را ارایه می دهد.