سرده هایSinapis L. , Brassica L. از تیره شب بو می باشند که گونه های این دو از نظر خوراکی، چاشنی و روغن ارزشمند می باشند. علی رغم کاربردشان از نظر تکاملی و رده بندی گیاهی سوالات زیادی در مورد محدوده سرده و گونه در زیر قبیله آنها (Brassicainae) مطرح است زیرا به دلیل عدم شناسایی دقیق گونه ها، وجود گونه های دورگ و حد واسط، وجود نام های مترادف، تاثیر تغییرات اقلیمی و آب و هوایی جهت تشخیص گونه ها وضعیت گونه های این دو سرده را مبهم ساخته است. بنابراین از گونه های اصلی و وحشی این دو سرده 69 صفت ریخت شناسی (41 صفت زایشی و 28 صفت رویشی) و 29 صفت تشریحی از ساقه، برگ و روپوست تهیه و حالات صفات مذکور در گونه های مورد مطالعه بررسی گردید. تحلیل خوشه ای بر اساس فاصله بری – کورتیس (Bray – Curtis) و نزدیکترین فاصله انجام شد. رسته بندی (Ordination) بوسیله تحلیل محورهای اصلی (Principle coordinate analysis) صورت گرفت. نتایج حاصل بر اساس روش های اشاره شده نشان داد که گونه های B. napus , B.rapa, B.oleracea دارای بیشترین شباهت بودند که با نتایج سایر مطالعات سیتوژنتیک، سرولوژیک، الکتروفورز پروتئین های دانه و DNA کلروپلاست هم سو بود همچنین گونه های حد واسط مانندB.juncea , B.napus گاهی حالت حد واسط بین دو والد و گاهی تشابه به یکی از والدین خود را نشان دادند که با نتایج مطالعات سطح پوشش دانه همخوانی داشت. گونهB. Tournefortii نسبت به سایر گونه های Brassica به گونه های Sinapis از نظر صفات ریختی مانند وضعیت انشعابات قاعده ساقه، شکل برگ اولیه، زایا بودن نوک میوه و از نظر تشریحی صفاتی مانند تعداد دستجات آوندی کوچک برگ های پایینی، کل دستجات آوندی رگبرگ میانی، وجود کرک روی رگبرگ شباهت نشان می دهد، که علت آن می تواند تاثیر اقلیم و شرایط آب و هوایی، تغییر زیستگاه و یا توانایی سردهBrassica در ایجاد مرفوتیپ های مختلف و حتی ایجاد هیبریدهای بین سرده ای باشد. همچنین نزدیکی دو گونهB.rapa , B. oleracea و دور بودن آنها از B.nigra توسط این تحقیق تایید شد چنانکه سایر محققین دو گونه اول را تک نیا و گونه B.nigra را از دودمان مجزایی تشخیص داده بودند و بالاخره قرار گرفتن گونه های Brassica در دسته های اهلی و وحشی توسط این تحقیق با طبقه بندی سیستماتیک تطابق نشان می دهد.