مقاله حاضر درصدد است تا از حیث جامعه, شناختی و با تمسّک بر نظریه چارچوب اسنو و بنفورد، جنبش ارتجاعی داعش را مورد تحلیل قرار دهد. سؤال اصلی مقاله این است که عوامل ظهور و افول داعش بر اساس نظریه چارچوب اسنو و بنفورد چیست؟ بدین, سان، نوشتار پیش, رو تلاش می, کند، با روشی قیاسی و از طریق جمع, آوری اطلاعات، اسناد و مدارک کتابخانه, ای به این مهم پاسخگو باشد. یافته, های تحقیق نشان می, دهد، اول آنکه نظریه چارچوب، امکاناتی را جهت ادراک بسیج جهانی جنگجویان در ملحق, شدن به داعش فراهم می, کند. دوم آنکه بر همین اساس، عواملی چون احساس بی, عدالتی نسبت به وضع موجود، داعش به مثابه راه, حلی در بهبودی موقعیت اجتماعی و اعتباربخشی به خشونت, های تروریستی در جهت هویت, بخشی جنگجویان مؤثر بوده است. سوم آنکه با توجه به فرایند رقابتی که میان بازیگران و تأثیرگذاران عرصه اقدام جمعی در نظریه چارچوب وجود داشت، چالش, های مقابله, ای از قبیل مخالفت بازیگران دولتی، اختلافات داخلی سران و اعضای داعش و مغایرت نظر و عمل به, وجود آمد که به عرصه ای برای افول جنبش ارتجاعی داعش تعیّن یافت. از دستاوردهای کلیدی این تحقیق می, توان به ربط وثیق جامعه, شناسی با تروریسم و توجه افزون, تر نسبت به تفسیر نارضایتی و دیگر عناصر اندیشه ای، مانند حمایت از ارزش ها و اعتقادات در یک جنبش اشاره کرد؛ که تا پیش از این با خلأ تحقیقاتی مواجه بوده است.