چکیده فارسی:فمینیسم جنبشی است که با داعیه دفاع از حقوق زنان در حوزه تمدنی غرب و با بهره گیری از اصول و مبانی آن، پای به عرصه اندیشه های سیاسی و اجتماعی نهاد و کوشید تا در ساحت های گوناگون زندگی اجتماعی، غبار غربت از چهره زنان بشوید و با واکاوی عوامل فرودستی آنان، به مبارزه با این عوامل بپردازد و با همین هدف، به نقد و بررسی تاریخ هنر و زیباشناسی همت گماشت. نکته محوری فمینیست ها شناخت تحلیل زندگی فرهنگی با توجه به تمایز جنسی مرد و زن است. پرسش عمده آنان این است که چرا زنان در تاریخ هنر جایگاهی ندارند؟ از نظر آنها، تاریخ هنر و زیباشناسی، هیچ گاه هنر زنان را به رسمیت نشناخته و با ترویج اندیشه ها و اتخاذ سیاست های خاص، بر نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان، تاکید کرده است و به جای آن، با موضوع قرار دادن بدن زنان برای آفرینش های هنری، به فرودستی زنان دامن زده است. فمینیست ها برای مقابله با تاریخ هنر مردمحور، از راهکارهای مختلفی در خلق آثار هنری استفاده کرده و با نقد فلسفه و تاریخ هنر سنتی زمینه حضور بیشتر زنان را در عرصه های گوناگون هنری فراهم ساخته اند، اما هنر فمینیستی به دلیل بی توجهی به شخصیت حقیقی زن و عدم واقع گرایی و نیز افراطی گری در ارائه راهکارها، نه تنها به کاهش ستم به زنان در عرصه هنر کمک نکرده، بلکه زمینه ساز ظهورگونه های دیگر از ستم بر زنان شده است.
چکیده عربی:إن النزعة النسویة (فمینیزم) هی حرکة نشأت فی الحضارة الغربیة بدعوی الدفاع عن حقوق المرأة، وتغلغلت فی مضمار الفکر السیاسی والاجتماعی من خلال اعتمادها علی أصول الأنوثة ومبانیها، وحاولت انتشال النساء من غیاهب الظلام فی مختلف مجالات الحیاة الاجتماعیة، وکافحت عوامل تحقیر المرأة عبر تحلیلها لهذه العوامل، وبهذا الهدف قامت بنقد تحلیل تأریخ الفن ومعرفة الجمال. النقطة المحوریة لأتباع هذه النزعة هی معرفة تحلیل للحیاة الثقافیة فی إطار التباین الجنسی بین الرجل والمرأة، والسؤال الأساسی الذی یطرحونه هو: لماذا لا تتمتع النساء بمنزلة فی تأریخ الفن؟ فهم یعتقدون أن تأریخ الفن ومعرفة الجمال لم یعترفا بفن النساء بشکل رسمی مطلقا، وکذلک فقد أکدا علی إهمال الابداع الفنی للنساء من خلال ترویج أفکار وبرامج خاصة، وبدلا عن ذلک تشبثوا بوضاعة المرأة بتسخیر جسمها للابداعات الفنیة. ولکی یواجهوا تأریخ الفن المرتکز إلی الرجل، اعتمدوا علی سبل مختلفة فی ابداع الآثار الفنیة، وعن طریق نقد الفلسفة وتأریخ الفن التقلیدی مهدوا الأرضیة لحضور المرأة فی جمیع المجالات الفنیة. ولکن الفن النسوی لم یکن مجدیا لتقلیل مستوی الظلم الذی تعانی منه المرأة فی مجال الفن، بل أدی إلی تمهید الأرضیة لظهور أنواع أخری من هذا الظلم، وذلک بسبب عدم اکتراثه بالشخصیة الحقیقیة للمرأة ولبعده عن أیة رؤیة واقعیة ونظرا لتطرفه فی طرح سبل الحل.