اسطوره پیوند بسیار نزدیکی با هنر، به ویژه شعر دارد. اسطوره در فرهنگ و تمدن یک ملت ریشه دارد، و ادبیات، یکی از عوامل جاودانگی و حیات فرهنگ و تمدن ملت هاست. شاعران اسطوره ها، باورها و رویاهای مهم و کهن اقوام خود را می پرورانند و در نتیجه پیوند با اسطوره دوران کهن تا باورهای زمان خویش، طی یک جریان درونی در ناخوداگاه جمعی، به پویایی و بازآفرینی آنها می پردازند. گرایش اسطوره ای در شعر عربی و فارسی معاصر به معنای حقیقی آن که شاعران کاربرد اسطوره ای را برای غایتی اسطوره ای در نظر داشتند و وظیفه ای بر دوش اسطوره نهادند، بعد از نیمه قرن بیستم استواری یافت. از شاعرانی که به این گرایش اهتمام نشان دادند علی جعفر العلاق و مهدی اخوان ثالث هستند که از عناصر اسطوره ای مثل سیمرغ، گیلگمش، آنیما، غول، انبیاء الهی و شخصیت های دینی به واکاوی مفاهیم آنها در اشعار خویش پرداخته اند که متناسب با وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور عراق و ایران می باشد. نگارنده در این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی بدان پرداخته است.