در فلسفه و منطق و به خصوص در فلسفه های جدید که بیشتر جنبه شناخت شناسانه به خود گرفته اند، همیشه این پرسش مطرح بوده است که صورتها و مفاهیم حسی چگونه در ذهن حاضر می شوند و اعتبار و عینیت آنها تا چه اندازه است؟ ولی در منطق ارسطویی از آنجا که انطباق مفاهیم و تصورات ذهنی با خارج مسلم فرض شده است، از دیر باز این پرسش مطرح بوده است که «قضایای حسی» چگونه اند و چه اقسامی دارند؟ نقش عقل در این گونه گزاره ها تا چه اندازه است و تفاوت آنها با «مجریات» در چیست؟نگارنده در این نوشتار کوشیده است با تکیه بر دیدگاههای بزرگانی همچون ابن سینا، خواجه نصیر طوسی، قطب الدین رازی، سهروردی و ... به این پرسش ها پاسخ دهد.