با توجه به تاثیر ژنوتیپ، ریزنمونه و محیط کشت بر کالزایی و باززایی با در نظر گرفتن القای کالوس در محیط بدون هورمون به دلیل وجود هورمون های داخلی گیاه، سعی شد تا اثر این عوامل بر میزان کالزایی در کلزا مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور، بذور نه رقم کلزا به نام هایGlobal، Shiralee، PF504588، PF704591، Maluka Boanty، Orakel ،ACSN1، Lisandra، در پنج محیط کشت MS حاوی سطوح مختلف هورمونی، شاهد (صفر میلی گرم در لیتر 2-4-D و صفر میلی گرم در لیترBAP )،A 1 BAP, 0.5 2,4-D) )،B 2 BAP, 1 2,4-D) )، C (3 BAP, 1.5 2,4-D) و D (1 BAP, 2 2,4-D) و چهار نوع ریزنمونه هیپوکوتیل، کوتیلدون، ریشه و بذر مورد استفاده قرار گرفت. 10 ریز نمونه از هیپوکوتیل (0.9 – 1 cm)، کوتیلدون به همراه 2 میلی متر دمبرگ و بذر و پنج ریزنمونه از ریشه (0.9 – 1 cm) بر روی محیط های حاوی هورمون و بدون هورمون در یک آزمایش فاکتوریل 4×5×9 بر پایه طرح کاملا تصادفی نامتعادل در چهار تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. پس از یک ماه درصد کالزایی، قطر کالوس، وزن تر کالوس، وزن خشک کالوس و محتوی آبی کالوس ها اندازه گیری شدند. به دلیل تفاوت کالزایی در محیط شاهد و حاوی هورمون تجزیه بر روی آنها به طور جداگانه صورت گرفت. مقایسه میانگین ها در محیط کشت های حاوی هورمون نشان داد که اثر ژنوتیپ، محیط کشت و ریزنمونه برای کلیه صفات در سطح احتمال 1% معنی دار است، ولی سطوح مختلف هورمونی از لحاظ درصد کالزایی تفاوت معنی داری از خود نشان ندادند. اثر متقابل دوجانبه و سه جانبه برای کلیه صفات به جز وزن خشک کالوس معنی دار شد. در بین ژنوتیپ ها دو رقم Global و Boanty بیشترین مقدار رشد کالوس و Maluka و Orakel کمترین مقدار را در محیط حاوی هورمون نشان دادند. محیط A بهترین محیط و ریزنمونه بذر به عنوان بهترین ریزنمونه در این محیط شناخته شد. تجزیه آماری در محیط بدون هورمون نشان داد که اثر ژنوتیپ، ریزنمونه و اثر متقابل آنها معنی دار است. مقایسات میانگین هم حاکی از آن بود که دو رقم Maluka و orakel بیشترین مقدار کالزایی را در این محیط دارا می باشند. این نتایج بیانگر بالابودن هورمون های داخلی گیاه و احتمالا اثر بازدارندگی آن بر روی رشد کالوس و کالزایی در محیط حاوی هورمون می باشد.