با افزایش نفوذ پساساختارگرایی و پساتجددگرایی در حوزه روابط بین الملل طی دو دهه اخیر، مطالعه گفتمان، مورد توجه فزاینده ای قرار گرفته است. اما این مطالعات همیشه از سوی جریان اصلی روابط بین الملل به این متهم شده اند که فاقد روش های نظام یافته مطالعاتی هستند، به واقعیت های تجربی توجه نمی کنند و تنوانسته اند به یک برنامه پژوهشی شکل دهند. به نظر می رسد مخالفت های دانش پژوهانی که به این نوع مطالعات علاقه مند هستند با علم مدرن و روش های علمی و نگاه انتقادی آن ها به تلاش هایی که برای نظم بخشی به جهان بی نظم صورت می گیرد، جایی برای پاسخ مثبت آن ها به این تقاضای جریان اصلی باقی نمی گذارد. اما در این مقاله نویسنده می کوشد مطالعات گفتمانی را به یک برنامه پژوهشی همراه با روش شناسی نظام یافته تبدیل کند که در موضوع مطالعه تجربی نیز دارد و نوعی «علم بهنجار» را به معنای کوهنی آن در چارچوب اجتماع گفتمان یعنی اجتماع دانش پژوهان متعهد به مجموعه تعهداتی که لازمه این گونه مطالعات است (تلقی از گفتمان به عنوان نظام دلالت، مولد دیدن گفتمان و نقش رویه ها) سامان بخشد. در بررسی هر یک از این تعهدات، نویسنده روش هایی را برای انجام مطالعات و تحقیقات عرضه می کند که می توانند برای پژوهشگران علاقه مند به این چشم انداز کلیدهای راهنمای خوبی باشند.