پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رغم ثبات برخی از عوامل موثر در سیاست خارجی، رفتار خارجی این کشور در قبال اسراییل دچار دگرگونی اساسی شد و حالت منازعه جویانه به خود گرفت. در حالی که قبل از این دوران، روابط بین دو رژیم در زمینه های مختلف استراتژیک، نظامی و حتی اقتصادی در سطح بالایی قرار داشت. بنابراین، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که کدام نظریه روابط بین الملل بهتر می تواند این تغییر در سیاست خارجی را تبیین نماید؟ بدین جهت این مقاله فرضیه اصلی خود را روی نظریه سازه انگارانه روابط بین الملل قرار داده و بیان می دارد که شکل گیری منافع ج.ا.ا ایران و جهت گیری های سیاست خارجی آن ریشه در نحوه شکل گیری و تکوین هویت آن دارد. بدین منظور در بخش اول این مقاله به بررسی تئوری سازه انگاری در روابط بین الملل، در بخش دوم به نقش این نظریه در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی و در بخش سوم به بررسی سیاست خارجی ج.ا.ا ایران در قبال اسراییل از منظر این نظریه پرداخته می شود.