ژاپن به عنوان دومین قدرت برتر اقتصادی جهان، طی دهه های گذشته نقشی مهم در عرصه سرمایه گذاری خارجی بویژه در کشورهای در حال توسعه ایفا کرده است. مسایل اقتصادی در شکل گیری راهبردهای روابط خارجی این کشور نقشی مهم داشته اند. فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور کشورهای جدید در آسیای مرکزی عرصه ای جدید برای شرکت های خارجی ایجاد کرد. تغییر در ساختار نظام بین الملل و نیز ویژگی های سیاسی – اقتصادی این کشورها، موجب شده که دولتمردان ژاپنی در سال های اخیر در سیاستگذاری خارجی خود در این منطقه، بازنگری کرده، مبنایی جدید برای تامین منافع خود در این منطقه ایجاد کنند. سوال اصلی این مقاله یافتن الگویی برای تبیین سیاست خارجی ژاپن در آسیای مرکزی است که با روش تاریخی – تحلیلی، روند تحول در سیاست خارجی ژاپن در کشورهای آسیای مرکزی، فرایندهای ایجاد شده و نیز چالش های فراروی ژاپن برای فعالیت در این منطقه بررسی می شود.