مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان
سال:1381 | دوره:9 | شماره:2 |تعداد مقالات:13

از آنجا که کلسیم به عنوان فاکتور مهمی در فعال شدن یاخته های دخیل در التهاب شناخته شده است، مهار کننده های کانال کلسیم ممکن است دارای فعالیت ضدالتهابی باشند. بدین منظور در پژوهش حاضر فعالیت ضدالتهابی دو مهار کننده کانال ولتاژی کلسیم یعنی وراپامیل و نیفدیپین بر روی التهاب مزمن ناشی از تزریق اجووانت فروند در پنجه موش صحرایی بررسی شد. مطالعه روی 5 گروه موش صحرایی بالغ نر انجام شد. التهاب مزمن با تزریق 0.1ml از محلول اجووانت کامل فروند (freund’s complete adjuvant: (FCA) به داخل کف پای چپ حیوان ایجاد و در روزهای صفر (بلافاصله قبل از تزریق)، 1، 2، 3، 4، 5، 6 و روزهای 7، 14، 21 و 28 خیز التهابی اندازه گیری شد. وراپامیل با دوز 25 و نیفدیپین با دوز 100µg/kg و ایبوپروفن با دوز 12mg/kg و دی متیل سولفوکسید DMSO) به عنوان حلال داروها( از روز هفتم پس از ایجاد التهاب (شروع مرحله مزمن) به روش خوراکی روزانه از طریق لوله های دهانی - معدی به حیوانات داده شد. میزان خیز التهابی با اندازه گیری تغییرات حجم پنجه در روزهای فوق و مقدار رنگ آبی ایوانزا (Evans blue) خارج عروقی در پنجه ملتهب در روز بیست و هشتم اندازه گیری شد. در گروه FCA حجم پنجه از روز اول افزایش یافت به طوری که میزان افزایش حجم در روز بیست و هشتم 0.8±0.5ml بود. این پاسخ التهابی به میزان 62.5 درصد به وسیله وراپامیل، به میزان 50 درصد توسط نیفدیپین و به میزان 60 درصد به وسیله ایبوپروفن مهار شد. در روز بیست و هشتم بین اثرات ناشی از داروهای فوق اختلاف معنی دار وجود نداشت. هیچ یک از داروهای مصرفی توان کاهش نشت آلبومین (بر اساس مقدار رنگ آبی ایوانزا خارج عروقی) ناشی از اجووانت را نداشتند. این نتایج پیشنهاد می کنند، که داروهای مهار کننده کانال کلسیم توان کاهش التهاب مزمن ناشی از اجووانت را داشته و اثر مهاری آنها قابل مقایسه با اثر ایبوپروفن است.

به منظور تعیین تاثیر نوع سیلر بر روی ریزنشت پرکردگی های ریشه با حضور یا بدون حضور Tug-Back(T.B)، 70 دندان تک کاناله مورد استفاده قرار گرفت. پس از آماده سازی کانال ها با تکنیک Step-Back دندان ها به شش گروه به ترتیب زیر تقسیم شدند: 5 دندان به عنوان کنترل مثبت با تکنیک (LCT) lateral condensation با گوترپرکا و بدون سیلر پر شدند. 5 دندان به عنوان کنترل منفی که تمام قسمت ها از جمله ناحیه اپیکال فورامن با لاک ناخن پوشانیده شدند و بقیه در 4 گروه 15 عددی که در گروه اول با وجود TB با روش LCT با سیلر ZOE، در گروه دوم بدون وجود TB با روش LCT و با سیلر ZOE، در گروه سوم با وجود TB با روش LCT و سیلر رات و در گروه چهارم بدون حضور TB و با سیلر رات پر شدند. سپس دندان ها در جوهر پلیکان به مدت 72 ساعت قرار داده شد. آن گاه در جهت محور طولی به دو نیمه گردیدند. میزان نفوذ رنگ با استفاده از استریومیکروسکوپ مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد در هر دو حالت با TB و بدون TB، نوع سیلر تاثیری بر میزان ریزنشت اپیکالی ندارد.

در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی (Randomized clinical trial) می باشد، 200 زن مراجعه کننده به زایشگاه نیک نفس کرمان در فاصله زمانی آذرماه 1376 تا اردیبهشت 1377 به طور تصادفی به دو گروه صد نفری تقسیم و تحت عمل جراحی سزارین قرار گرفتند. در گروه مورد دو لایه صفاق جداری و احشایی باز نگه داشته شد در حالیکه در گروه کنترل این دو لایه با نخ قابل جذب تاخیری بسته شد. دو گروه از نظر متغیرهای سن، تعداد حاملگی و زایمان، سن حاملگی، علت سزارین، نوع بیهوشی، نوع برش شکمی، دریافت آنتی بیوتیک، پروفیلاکسی و انجام توبکتومی حین عمل سزارین با هم اختلاف معنی داری نداشتند (P>0.05). میانگین طول مدت عمل در گروه مورد (با صفاق باز) 36±5.7 دقیقه و در گروه کنترل 42±7.9 دقیقه بود. شدت درد در گروه مورد کمتر از گروه کنترل و میانگین طول مدت صدای بازگشت روده ها در گروه مورد و کنترل به ترتیب 7.4±2 و 8.8 ±2.7 ساعت بود. در مجموع مدت عمل جراحی، شدت درد و طول مدت صدای بازگشت روده در دو گروه با هم اختلاف معنی داری داشت (P<0.01). با توجه به نتایج، بستن استاندارد صفاق در مقایسه با باز نگه داشتن آن ضروری به نظر نمی رسد و باز نگه داشتن صفاق موجب پیدایش عوارض در بیماران نمی شود.

افسردگی یکی از مشکلات اساسی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید می باشد. در مطالعات انجام شده ارتباط بین افسردگی و میزان ناتوانی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و بالاتر بودن میزان افسردگی در این بیماران نسبت به جمعیت عمومی به اثبات رسیده است. این مطالعه مقطعی آینده نگر به منظور تعیین ارتباط بین افسردگی و میزان ناتوانی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید شهر کرمان طراحی شد. نمونه ها به صورت متوالی در درمانگاه روماتولوژی خصوصی جمع آوری شدند. مدل های آنالیز رگرسیون لجستیک نشان داد که در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید افسردگی یک عامل خطر در بروز ناتوانی P=0.009) و (OR=6.8 و همچنین ناتوانی یک عامل خطر در بروز افسردگی P=0.007) و (OR=7.2 می باشد. بر اساس یافته های این پژوهش، در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید ارتباط متقابل بین افسردگی و میزان ناتوانی وجود دارد و هر کدام از این عوامل عامل خطری برای بروز دیگری محسوب می شود.

شناخت پزشکان از هلیکوباکترپیلوری و همراهی آن با زخم معده سیر طبیعی این بیماری مزمن را تغییر داده، به طوری که ریشه کنی این باکتری در سال های اخیر موجب کاهش چشمگیر عود زخم و عوارض آن گردیده است. هدف از این مطالعه مقطعی، بررسی سطح آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان عمومی و متخصصین داخلی شهرستان کرمان از هلیکوباکترپیلوری، ارتباط آن با زخم پپتیک و شیوه های تشخیصی - درمانی آن بود. بدین منظور، 206 پزشک شاغل 179) پزشک عمومی، 27 متخصص داخلی( به وسیله پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج داده ها به شرح زیر استخراج گردید. میانگین سن پزشکان عمومی 35.7 ±10.3 سال و میانگین سن متخصصین داخلی 42.7±8.5 سال بود. پاسخ صحیح پزشکان عمومی به سوالات دانش، نگرش و عملکرد به ترتیب 45.8، 25.4 و 34.6 درصد و پاسخ صحیح متخصصین داخلی 81.5، 70 و 74 درصد بود. در بین عوامل ایجاد زخم، 49.2 درصد پزشکان عمومی و 81.5 درصد متخصصین از نقش هلیکوباکترپیلوری )به میزان بیش از (%50 آگاهی داشتند. همچنین 40.2 درصد پزشکان عمومی و 81.5 درصد متخصصین از بین بردن این باکتری را در زمینه درمان زخم پپتیک ضروری می دانستند. پزشکان متخصص در 77.8 درصد موارد اقدام به درمان ریشه کنی استاندارد می کردند، در حالی که تنها 8.9 درصد پزشکان عمومی این شیوه درمان را به کار می بردند و 53.7 درصد آنان بیماران را به متخصصین ارجاع می دادند. میانگین امتیاز کلی پزشکان عمومی 16.4±2 و از آن متخصصین 33.8±1.9 از مجموع 40 امتیاز بود. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دانش - نگرش و دانش- عملکرد پزشکان عمومی همبستگی ضعیف و مستقیم r=0.20) و (r=0.12 و در مورد متخصصین همبستگی متوسط و مستقیم r=0.35) و (r=0.46 وجود داشت. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که بکارگیری تدابیر تشخیصی و درمانی در مورد هلیکوباکترپیلوری در زخم پپتیک نیازمند توجه بیشتر بوده و برگزاری دوره های آموزشی مناسب را به ویژه جهت پزشکان عمومی توصیه می نماید.

در کودکان به علت رشد سریع و افزایش حجم خون، برای حفظ غلظت هموگلوبین نیاز به آهن افزایش می یابد. این در حالی است که دریافت آهن از راه تغذیه ناچیز و روش های تطبیقی مقابله با کمبود آهن محدود می باشد. بنابراین جای شگفتی نیست که فقر آهن تغذیه ای بیشترین شیوع را در شیرخواران و کودکان دارد. این موضوع نه تنها برای کنترل و درمان بیمار، بلکه برای برنامه ریزی جهت اصلاح تغذیه کودکان اهمیت زیادی دارد. مادران به عنوان محور خانواده مسوولیت انتخاب نوع و سایر رفتارهای بهداشتی در مورد تغذیه کودکان را به عهده دارند و از طریق اصلاح رفتار آنان سلامت نسل حال و آینده تضمین می گردد. در این مطالعه الگوی آموزشی پرسید جهت تعیین آگاهی، نگرش و رفتارهای موثر مادران در مورد کم خونی کودکانشان به کار گرفته شده است و در آن رفتارهای پیشگیری کننده 160 مادر در زمینه کم خونی فقر آهن کودکانشان بررسی شده است. ابزار و تحلیل اطلاعات بر اساس الگوی پرسید با استفاده از روش های آماری تحلیل مسیری تدوین گردیده است. نتایج مطالعه نشان داد که متغیرهای دانش، نگرش، توصیه دیگران برای تغذیه کودک، داشتن وقت کافی برای شرکت در کلاس، دسترسی به قطره آهن و داشتن بنیه اقتصادی (اجزای الگوی پرسید) اثر مستقیم معنی داری بر رفتار پیشگیری از فقر آهن کودکان داشته، و همچنین رفتارهای پیشگیری کننده، اثر مستقیم معنی داری بر متغیر کم خونی دارند. نهایتا در این مطالعه مشخص گردید که عوامل مستعد کننده، قادر کننده و تقویت کننده الگوی پرسید، پیش بینی کننده های رفتارهای پیشگیری از کم خونی فقر آهن می باشند.

تومورهای خوش خیم نسوج مجاور بیضه نادر می باشند و انواع گزارش شده آن تاکنون به ترتیب شیوع عبارت از تومور آدنوماتوئید، لیومیوما و سیست آدنوما پاپیلیفروز می باشد. این گزارش دو نمونه جدید از تومور آدنوماتوئید اپیدیدیم در دو مرد 43 ساله و 25 ساله می باشد که با علایم درد و احساس توده در بیضه ها مراجعه نموده بودند. تشخیص بر اساس معاینات بالینی و سونوگرافی انجام شد و بعد از تایید ارزیابی پاتولوژی در حین عمل، نمونه تومورها به طور ساده حذف گردیدند.

بک ویت (Beckwith) و ویدمن (Wiedemann) برای اولین بار سندرمی را توصیف کردند که شامل بزرگی زبان، بزرگی جثه و فتق نافی بود. امروزه مجموعه علایم مذکور بعلاوه بزرگی احشا، کوچکی خفیف دور سر (mild microcephaly)، اومفالوسل، خال شعله شمعی (nevus flammeus) در ناحیه پیشانی، یک چین مشخص در گوش، پرخونی و قند خون پایین و مقاوم به درمان در دوران نوزادی تحت عنوان سندرم بک ویت - ویدمن نامیده می شود. بیمار مورد گزارش نوزاد دختری با جثه و زبان بزرگ، شیار مشخص در نرمه گوش ها، فتق نافی، چین زیر پلکی، خال شعله شمعی روی پیشانی و قند خون پایین و مقاوم به درمان و پولی سیتمی (polycythemia) بود. نوزاد در ابتدا به دلیل قند خون پایین با سرم قندی تحت درمان قرار گرفت. سپس در روز سوم پذیرش با علایم بی حالی و تشنج و با شک به سپتی سمی تحت درمان با آنتی بیوتیک قرار گرفت. در آزمایشات انجام شده، علاوه بر قند خون پایین، در کشت خون و ترشحات چشم و مایع مغزی نخاعی E.coli گزارش شد. نهایتا نوزاد در تابلوی یک سپتی سمی گرم منفی فوت شد.

لارو لوسیلیا سریکاتا یکی از عوامل میازیس است که به صورت اکتوپارازیت اجباری در حیوانات و به ندرت در انسان ایجاد میاز اختیاری می کند. در این مقاله، یک مورد میاز ناشی از لارو لوسیلیاسریکاتا معرفی می گردد. بیمار معرفی شده مردی است 26 ساله با سابقه 12 سال اعتیاد به مواد مخدر، که از سه سال پیش تاکنون هرویین تزریق می کرده است. نامبرده متعاقب تزریق مقدار نامعلومی هرویین دچار آنسفالوپاتی هیپوکسیک و از بین رفتن سطح هوشیاری شده و در حالت کوما به بیمارستان منتقل و تحت درمان قرار گرفت. در آزمایشات به عمل آمده تست HCV مثبت و تست های HBSAg و HIV منفی گزارش گردید و LFT، ESR، CBC تغییر محسوسی نداشتند. از زخم ایجاد شده در دست چپ بیمار که در اثر تزریق مکرر مواد مخدر به وجود آمده بود، کشت به عمل آمد و استافیلوکوک اورئوس ایزوله شد. همچنین 38 لارو زنده در سن سه از زخم جمع آوری و در شرایط مناسب از مرحله لاروی و شفیرگی به مگس بالغ تبدیل شدند. پس از مشاهده خصوصیات مرفولوژی لارو و مگس، نمونه جدا شده لوسیلیا سریکاتا تشخیص داده شد. با توجه به وجود بیمار فوق و مشاهده لارو مگس لوسیلیاسریکاتا در منطقه کاشان توصیه می شود که پزشکان با مشاهده علایم بالینی، مشابه، بیماران را جهت بررسی بیشتر و تشخیص این انگل به آزمایشگاه ارجاع دهند.