عدم رغبت شهروندان برای مشارکت در فعالیت های عمران شهری که تا حد زیادی ریشه در شیوه نظام اداری متمرکز دارد، از عواملی است که توانایی مسوولان را در تامین نیازهای ساکنان شهری با مشکل مواجه می سازد. بنابراین توجه مدیریت شهری به مشارکت شهروندان در اداره امور شهربه عنوان ابزاری که به وسیله آن می توان به توسعه پایدار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی رسید، قابل توجه است. شهر همدان نیز با سابقه تاریخی کهن با این مشکل مواجه است. بنابراین در پژوهش حاضر شناخت میزان تمایل شهروندان همدانی به مشارکت در اداره امور شهر به عنوان دیدگاهی جدید در مدیریت شهری مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا با این فرض که مدیریت شهری همدان تنها با مشارکت بیشتر شهروندان، شناخت موانع موجود در مشارکت و ارائه آموزش به آنان می تواند موفق باشد؛ به عملکرد مدیریت شهری و ضع مشارکت شهروندان پرداخته است. پژوهش حاضرتوصیفی- تحلیلی، کاربردی و مبتنی برزمینه یابی می باشد. در این روش ازاطلاعات اسنادی و روش میدانی (تهیه پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شهر همدان است و حجم نمونه با توجه به محاسبات انجام شده از روش کوکران 369 نفر می باشد. در ورود اطلاعات و داده ها وتجزیه تحلیل آنها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. جهت آزمون فرضیه ها و یافته های پژوهش نیز از آزمون فریدمن استفاده شده و کلیه فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفته و تایید شده است. نتیجه این که شهروندان همدانی در مشارکت با شوراها، شهرداری، اداره امور شهری، سایر فعالیت های اجتماعی- فرهنگی و... تمایل چندانی نشان نداده اند. شاید بتوان چنین گفت که این عدم تمایل به دلیل رشد نیافتگی گروه های اجتماعی و نهادهای مدنی و نبود فرصت های لازم برای مشارکت شهروندان به سبب ضعف مدیریت شهری باشد که با افزایش اعتماد اجتماعی، روحیه همکاری و تقویت هویت جمعی فراگیر می توان به افزایش مشارکت داوطلبانه شهروندان امیدوار بود. در غیر این صورت و در صورت کم توجهی خود شهروندان به بحث مشارکت گروهی و نرسیدن به این جمله که شهر ما خانه ماست، زمینه های استمرار رفتار مشارکت جویانه پدید نخواهد آمد.