مفهوم «بی علقگی» یکی از مفاهیم بنیادین در تجربه زیباشناختی است که بیشتر با نام کانت به ذهن متبادر می شود. او در دقیقه اول «نقد قوه حکم» خویش به آن می پردازد. در واقع، تجربه بی علقه و یا به عبارت دیگر، بی علقگی خصوصیت منحصر به فرد تجربه زیباشناختی است که آن را از سایر تجربه ها متمایز می سازد. با نگاه به اندیشه فیلسوفان پیش از کانت مشخص می شود که این مفهوم پیش از کانت نیز مطرح بوده، اما کمتر به آن پرداخته شده است. از این لحاظ، مقاله حاضر بر آن است تا به این مساله بپردازد که مفهوم بی علقگی چگونه و در چه زمینه ای در اندیشه فیلسوفان پیش از کانت مطرح شده است و چه تحولاتی را از سر گذرانده است.