چکیده فارسی: ابهام و اجمال و تعارض قوانین به دلایل مختلفی در قوانین موضوعه پدید می آید و در مقابل بکارگیری روش هایی که دادرس را در شناخت موضوع و حکم مسأله نسبت به موارد فوق یاری نماید یک ضرورت است. یکی از ابزارهای حمایتی در این خصوص برای دادرسان قواعد لفظی حاکم در علم اصول است. قواعد الفاظ علم اصول می تواند مانع موجود بر سر راه تحقق عدالت قضایی را مرتفع سازد. چراکه صرف وجود قوانین عادلانه شرط کافی برای تحقق عدالت قضایی نبوده بلکه تببین دقیق و صحیح قوانین مبهم، مجمل و متعارض نیز خود نقش مهمی در این راستا دارد. قواعد لفظی علم اصول عبارت است از قواعدی که هر متکلّم در مقام سخن گفتن ملزم به رعایت آنها بوده و با به کارگیری آن قواعد می توان به کشف مراد گوینده نائل آمد. خصوصیت بارز این قواعد لفظی آن است که اختصاص به زبان خاصی ندارد. هدف از این جستار، تبیین نقش قواعد مذکور در رفع ابهام و اجمال و تعارض قوانین است که خود می تواند در استحکام بخشی آرای محاکم، همچنین ایجاد وحدت رویه ی نقش آفرین باشد. این هدف به وسیله مطالعه موردی بر روی قاعده عام و خاص، مطلق و مقید، مفهوم و منطوق صورت پذیرفته و نقش این قواعد را به عنوان نمونه هایی از تأثیر قواعد لفظی اصولی بر تکوین آرای وحدت رویه بررسی کرده ایم. عدم به کارگیری صحیح این قواعد خود موجب پدیدآمدن آرایی بوده که از سوی دیوان نقض گردیده است. چکیده عربی: یُوجَدُ الإیهامُ و الأجمال و التعارضُ فی القوانین لِأسبابٍ محتلفة. و من الضروریّ استخدامُ أسالیبَ متعدّدة تُعینُ القاضیَ فی فهم الموضوع و الحکم مِمّا یَرتبطُ بالمسائل المذکورة. و من هذه الأسالیب التی لَهُ تأثیرٌ فی تحقّق العدالة القضائیة و رفع عوائقها، القواعداللفظیة فی علم الأصول. فالمهمُّ هو التبیین للقوانین المبهمة و المُجملة و المتعارضة. إنَّ القواعد اللفظیة فی علم الاصول عبارة عن قواعدَ یَجبُ علی کلّ متکلّم باللغة عند التخاطب مراعاتِها و الالتزامَ بها؛ و یمکن بها أن یَحصُلَ علی مُراد المتکلم. و الوجه الممتاز لهذه القواعد أنه لا تَختَصُّ بلُغةٍ خاصةٍ. و البحث یهدف الفحصَ عن القواعد المذکورة فی رفع الإیهام و الإجمال و التعارض فی القوانین و له دَورٌ أساسی فی استحکام قِسم من الأراء القضائیة المدنیة. و الهدف یرتکز علی الاستقراء عن قواعدَ مثل العامّ و الخاصّ، والمُطلَق و المقیّد، و المفهوم و المنطوق.