از شیطان آموخت و سوزاند نوشته فرخنده آقایی از رمان های برجسته معاصر فارسی است که موفق به دریافت جایزه منتقدان مطبوعات شده است. این اثر، روایتی از زندگی آدم های شهری است. زندگی و وضعیت زن داستان در دنیای شهر، دغدغه اصلی نویسنده را شکل می دهد. استفاده از تکنیک قدیمی، اما جذاب یادداشت های روزانه، و توجه خاص به عنصر زمان در روایت، از ویژگی های درخور توجه این کتاب است. نویسنده با این تمهید هنری، رمان را به سمت یک بافت درخشان فرمی پیش می برد و زمانی نزدیک به دو سال از زندگی شخصیت اصلی را روایت می کند و به خوبی، بی مکانی و بی خانمانی قهرمان داستانش را با این قالب روایی به تصویر می کشد.برجسته سازی زمان، به ویژه انتخاب کانون روایت مناسب، در باورپذیری زندگی سخت شخصیت اصلی داستان و روحیات او در ذهن مخاطب نقش تعیین کننده دارد. این مقاله به بررسی و تحلیل چگونگی روایت و روابط زمانمند آن در این اثر از نظرگاه ژرار ژنت می پردازد و اهمیت به کارگیری عنصر زمان و وابسته ها و هم بسته های آن را به عنوان یکی از بنیان های روایت های مدرنیستی باز می نماید.