هنگامی که مسایل و معضلات شهری لاینحل جلوه می کنند و سرنوشت آتی شهر با وضعیتی حاد روبرو می گردد، از بحران شهری سخن به میان می آید. اصطلاح بحران شهری دارای سرشت و کیفیتی همچون انحطاط شهری است. شهرها از آغاز تاریخ شکل گیری خود با معضلاتی، همچون تراکم، حاشیه نشینی، ناآرامی اجتماعی و سوء مدیریت در شهرگردانی دست به گریبان بوده اند. با این وجود، کارشناسان و تحلیلگران مسایل شهری تنها از نیمه دوم سده 20 م، شهرها را در معرض فرسودگی و افول معرفی کرده، و تنها از دهه 1960 م و 1970 م، آنها را در معرض بحران شهری بشمار آورده اند. مسایل شهری در ایالات متحده برای نخستین بار در شهرهای صنعتی اواخر سده 19 م پدیدار و مطرح شد. شهرهای صنعتی در سایر کشورها، برخلاف شهرهای ایالات متحده، درگیر شورشهای نژادی و معضلات مالی نبودند، هر چند بسیاری از آنها - بویژه در بریتانیا - دچار ورشکستگی و فروپاشی واحدهای کارخانه ای بودند. جنبش ضدشهرنشینی، بویژه در ایالات متحده، به صورت یک عینیت اجتماعی درآمد و حومه گرایی به عنوان بدیلی ممکن مطرح گردید. در همین هنگام بود که مفهوم بحران شهری به صورت اصطلاحی برای سنجش شهرهای متعارف مطرح گردید.